چنان تشنه ات بودم که

چنان تشنه ات بودم که
بوسه هایت در رگهایم می دوید
یک قلب شده بودم و تمامم می تپید
دست‌هایت داغ بر دستانم می گذاشت
که یادم باشد : یک روز می روی
دیدگاه ها (۱)

تو را ساده دوست دارم،آسان و بی هیاهوتو را اندازهانگشتانی که...

آغوش منشهری است آرامکه فقط "تو"شهروند درجه یک آن هستی

گاهی میانِ این همه آدم فقط یک نفر حالت را می فهمد؛حال آن یک ...

نیازمندمکه یک نفر باشدانحصاری؛قابل انتقال به غیر نباشد؛ بیای...

من در پی تو بودمتمام سالهای عمرم راندیده ای مرا؟آن درختی بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط