وقتی وسط ا*هم ا*هم توی اوج در*د و لذ*ت بچتون میاد تو اتاق
وقتی وسط ا*هم ا*هم توی اوج در*د و لذ*ت بچتون میاد تو اتاق میگه خواب بد دیده.
نامجون
در رو قفل کرده بودید و صدا اصلا نمیگذاشت بفهمید که بچتون لحظه داره در میزنه اونم آخرین نشسته بود به صدا گوش میداد نمیفهمید مال چیه
جین
÷باباییییییی مامانیییییی
ا.ت: بچههه داره میاد(اروم)
جین: یا خدا
جین سریع یه پتو کشید رو خودشون و بعد بچه امد
÷من خواب بد دیدم هق هقققق
جین: چی دیدی عزیزم
ا.ت هم به عزیزم گفتن جین حسودیش شد و یه نیشگون ازش گرفت
ا.ت: برو بالا الان میام پیشت عزیزمممم
÷هق باشه
بچه که رفت تو هم پاشدی
جین: کجا بیب
ا.ت: صدا نده اعصابم خورده...هه عزیزم
یونگی
در رو قفل کرده بود و یونگی تو حال کیس بود و چون خیلی لایت بود صدا در رو شنید و پاشد از چشمی در نگاه کرد دید بچتونه
یونگی: بچهههه
ا.ت: چییییی
سریع لباساشون پوشیدن در رو باز کردن
یونگی: جونم بابا
÷من خواب بد دیدم میشه اینجا بخوابم
ا.ت: ا..اره بیا
یونگی: با.. بیا تو
بچه بینشون خوابید و وقتی مطمئن شدید خوابه خوابه
یونگی: بریم بالا؟
ا.ت: بیخیال بخواب
جیهوپ
پتو روتون بود و در باز یهو بچه امد تو و شروع کرد جیغ زدن
ا.ت: یا خدا چی شده مامان؟
÷من خواب بد دیدم
جیهوپ: چی دیدی
÷خواب دیدم شما دوتا یه کاری میکردید بعد مامان جیغ میزد
ا.ت و جیهوپ بهم نگاه کردن و هوبی یه چشم غره به ا.ت رفت
جیهوپ: بیا کنار ما بخواب نینی
امد در گوش تو و گفت
هوبی: امشب نشد وای فردا حتما به حسابت میرسم(گردن ا.ت رو بوسید)
جیمین
متاسفانه دو قلو داشتید و اونا وقتی آمدن پیش شما نفهمیدی و کاراتون رو دیدن
÷جیغغغغ
×جیغغغغغ
یهو تو و جیمین بچه ها رو دیدید و مثل پر پرواز کردید و چشماشون رو گرفتید
جیمین: ا.ت برو یه لباس بپوش من چشماشون رو میگیرم(اروم)
ا.ت: اوکی اوکی
÷بابا چیکار میکنید تو تاریکی؟
ا.ت: لباساش رو پوشید و جاش رو سریع با جیمین عوض کرد و اونم لباساش رو پوشید
×مامان بابا چرا هیچی نمیگید
یهو ا.ت چشماشون رو ول کرد
جیمین و ا.ت: تاداننننن
÷چیشده
ا.ت: بچه ها بیاید بازییی آخر شب
جیمین: چی میگی(اروم)
ا.ت: خب چیکار کنممم(اروم)
تهیونگ
دقیقا مثل جیهوپ
جونگکوک
توی بهترین لحظه بودید که یهو بچتون امد اما از شانس خوبتون بچه اینقدر خابالود بود که داشت به سمت دیوار میرفت و اروم میگفت مامان من خواب بد دیدم
کوک همینجوری بچه رو گرفت تو بغلش و خوابوندش و بردش اتاق خودش و برگشت در رو قفل کرد رفت رو کارش
کوک: امشب هیچی نمیتونه جلودار من بشه بیب
ا.ت: اح اح بیشتر ددی
#سناریو
#بی_تی_اس
نامجون
در رو قفل کرده بودید و صدا اصلا نمیگذاشت بفهمید که بچتون لحظه داره در میزنه اونم آخرین نشسته بود به صدا گوش میداد نمیفهمید مال چیه
جین
÷باباییییییی مامانیییییی
ا.ت: بچههه داره میاد(اروم)
جین: یا خدا
جین سریع یه پتو کشید رو خودشون و بعد بچه امد
÷من خواب بد دیدم هق هقققق
جین: چی دیدی عزیزم
ا.ت هم به عزیزم گفتن جین حسودیش شد و یه نیشگون ازش گرفت
ا.ت: برو بالا الان میام پیشت عزیزمممم
÷هق باشه
بچه که رفت تو هم پاشدی
جین: کجا بیب
ا.ت: صدا نده اعصابم خورده...هه عزیزم
یونگی
در رو قفل کرده بود و یونگی تو حال کیس بود و چون خیلی لایت بود صدا در رو شنید و پاشد از چشمی در نگاه کرد دید بچتونه
یونگی: بچهههه
ا.ت: چییییی
سریع لباساشون پوشیدن در رو باز کردن
یونگی: جونم بابا
÷من خواب بد دیدم میشه اینجا بخوابم
ا.ت: ا..اره بیا
یونگی: با.. بیا تو
بچه بینشون خوابید و وقتی مطمئن شدید خوابه خوابه
یونگی: بریم بالا؟
ا.ت: بیخیال بخواب
جیهوپ
پتو روتون بود و در باز یهو بچه امد تو و شروع کرد جیغ زدن
ا.ت: یا خدا چی شده مامان؟
÷من خواب بد دیدم
جیهوپ: چی دیدی
÷خواب دیدم شما دوتا یه کاری میکردید بعد مامان جیغ میزد
ا.ت و جیهوپ بهم نگاه کردن و هوبی یه چشم غره به ا.ت رفت
جیهوپ: بیا کنار ما بخواب نینی
امد در گوش تو و گفت
هوبی: امشب نشد وای فردا حتما به حسابت میرسم(گردن ا.ت رو بوسید)
جیمین
متاسفانه دو قلو داشتید و اونا وقتی آمدن پیش شما نفهمیدی و کاراتون رو دیدن
÷جیغغغغ
×جیغغغغغ
یهو تو و جیمین بچه ها رو دیدید و مثل پر پرواز کردید و چشماشون رو گرفتید
جیمین: ا.ت برو یه لباس بپوش من چشماشون رو میگیرم(اروم)
ا.ت: اوکی اوکی
÷بابا چیکار میکنید تو تاریکی؟
ا.ت: لباساش رو پوشید و جاش رو سریع با جیمین عوض کرد و اونم لباساش رو پوشید
×مامان بابا چرا هیچی نمیگید
یهو ا.ت چشماشون رو ول کرد
جیمین و ا.ت: تاداننننن
÷چیشده
ا.ت: بچه ها بیاید بازییی آخر شب
جیمین: چی میگی(اروم)
ا.ت: خب چیکار کنممم(اروم)
تهیونگ
دقیقا مثل جیهوپ
جونگکوک
توی بهترین لحظه بودید که یهو بچتون امد اما از شانس خوبتون بچه اینقدر خابالود بود که داشت به سمت دیوار میرفت و اروم میگفت مامان من خواب بد دیدم
کوک همینجوری بچه رو گرفت تو بغلش و خوابوندش و بردش اتاق خودش و برگشت در رو قفل کرد رفت رو کارش
کوک: امشب هیچی نمیتونه جلودار من بشه بیب
ا.ت: اح اح بیشتر ددی
#سناریو
#بی_تی_اس
۲۶.۲k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.