ParT_6

همونطور که کیفمو برمیداشتم کفش های لوبوتین پاشنه 10 سانتمو پوشیدم و با دویِ نسبتا آرامی همراه با وان وان از خونه خارج شدیم


_به به مادمازل هاا چقدر زود تشریفتونو آوردینن


کی وان با خنده رو به هیونجین

گفت:خیلخب ببخشید حالا انقدر تعنه نزن بهمون


هیونجین همونطور که درب سمت شاگرد رو برای وان وان باز میکرد بوسه ای به دستش زد


_امروز خیلی خوشگل و تو دل بروتر شدی بیب


وان وان با خجالت دست هاشو جلوی صورتش گرفت و ریز ریز میخندید


و من..

از اونجایی که آدم بی احساس و ضد حالی تشریف داشتم

ومیشد گفت از اونجایی که همیشه سینگل بگور بودم و فرقی با عقاب تنها نداشتم حالم داشت از این حجم از احساسات نجیبشون بهم میخورددد

رو به اون دوتا مرغ عشق کردم و گفتم:

بچه ها دیرمون شد این دل و قلوه دادناتونو بزارین وقتی رسیدیم


هر دوشون چشم غره ای رفتن و همه سوار ماشین شدیم

...ممنون میشم با لایک و کامنتاتون بهم انگیزه بدید و حمایتم کنید🤗...

...کپی»گزارش با 8 تا اکانت»در نتیجه پیجتون مسدود میشه دلبندم😄❤...
دیدگاه ها (۰)

ParT_7

ParT_8

••🩸⃟🕊⃟••اولین فیک تک پارتیمون راجب جونگ کوک نباشه؟؟

••🍷⃟🩸⃟••..ما شبیه هم نبودیم، اما رنج‌ها و تنهایی‌های شبیه به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط