ParT_8

به چهرش نگاه کردم


نمیدونم بخاطر مستی بود یا چیز دیگری


تار میدیدم
هر چی بود نمیتونستم خوب تشخیص بدم که مرد مقابلم کیه



سرشو نزدیک گوشم برد و در حالی که سفت توی بغلش گرفته بودم بچ زد:


مثل اینکه عادت کردی همش خودتو بندازی توی بغلم همم؟


با کلمه به کلمه حرفاش کنار گوشم بدنم رعشه میرفت و مورمور میشدم یه حسی مثل برق گرفتگی تمام وجودمو دربرگرفته بود.......


این مرد..

همونی بود که دفعات پیش باهاش توی مدرسه برخورد کرده بودم..


و حالا.. اون اینجا چیکار میکرد، و چرا منو بغل گرفته بود..


با کمی تامل میشد حدس زد که جسی دعوتش کرده اما..


اما چرا انقدر محکم من رو در آغوش کشیده بود!؟


سعی کردم زور بیشتری به خرج بدم و از بغلش بیرون بیام


اما نه..!!


انقدر محکم بغلم گرفته بود که حتی نمیتونستم میلی متری هم ازش فاصله بگیرم!!


دستشو بیشتر روی گودی کمرم فشار داد که باعث شد صدای آخم بلند شه


_تلاش بیخود نکن هی جین..


خودت بودی که اول شروعش کردی..


مگه همینو نمیخواستی؟


...که با من باشی؟؟


هوووم؟؟ هی جین؟

...ممنون میشم با لایک و کامنتاتون بهم انگیزه بدید و حمایتم کنید🤗...

...کپی»گزارش با 8 تا اکانت»در نتیجه پیجتون مسدود میشه دلبندم😄❤...
دیدگاه ها (۳)

تو کامنتا بگید ببینم بایس شما کدوم عضو بی تی اسه¿😭😂🔥

Tehyung is a crush😭🎀🔥

ParT_7

ParT_6

ParT_9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط