رمان

روح جدا شده: پارت ۵
از زبان شدو:
بچه خوبی بود خیلی ناز بود منو یاد ماریا می انداخت.. موقعی که منو اولین بار دید
بچه: سلام آقای شدو... اسمم مانی هست!(با لحن بچه گونه)
شدو: چه اسم قشنگی!
از دیدن من خیلی خوشحال بود.... بهم لبخند میزنه و دل منو آروم میکنه و باعث میشه منم لبخند بزنم😊
پدر خانواده: آقای شدو میتونید بگید اینجا چه اتفاقی افتاده؟
شدو: بله حتما... پس اول کلاهاتون رو سفت بچسبید!
دیدگاه ها (۴)

#سونادوبچه ها یه اتفاق خیلی خیلی خیلی بد افتاده متاسفانه یه ...

۳۰ تایی شدنمون مبارک🥳🎊🎉

رمان

بچه ها فیلم رو پیدا نکردم ولی موسیقی رو پیدا کردم راستی تاری...

خطوط موازی

~حقیقت پنهان~

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط