غریب همیشه تنهایم

غریب همیشه تنهایم
در پی تو
و در تمام لحظه های نرسیده و رسیده
و خیال یافتن توست
که بازی می کند
با تمام کوچه پس کوچه های رفته و نرفته
در غروب یک خواب
در شکفتن خورشید
ای پناهگاه خستگی ها
سطر به سطر می نویسم از تو
و به واژه می کشانمت
تا که یادم نرود دوستت دارم
ای همیشه جاودان من
ای همیشه پاسبان من
هر طرف که خیره می ماند نگاهم
چه بر آسمان چه بر زمین
تو تنها می شوی با خیال من
ای همیشه آشنای من
تو هم نگاه کن به من
غریب آشنا❤
دیدگاه ها (۹)

یه روز شمال...یه روز بهشت زهرا...یه روز سیگار ماربرو قرمز پا...

اسفند...ماهی قرمز کوچکی ست که فکر می کند تنگ ، دریاست...#کام...

میدانیاین روزها با همه ی آدم های دنیا خوب و دلبرانه تا میکنم...

بهار دارد می آید و اسفند میان این مشغله ها حسود اش شده .مدام...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط