بهار دارد می آید

بهار دارد می آید
و اسفند میان این مشغله ها حسود اش شده .
مدام سردتر میشود تا جلوی شکوفه ها را بگیرد!

اسفند جان ؛
حسودی نکن ،
تو مثل منی
همه میخواهند از ما به سرعت بگذرند!
حق هم دارند ،
یازده ماه را با تکرار بیزاری هایشان گذراندند
و حالا میخواهند زودتر این بیزاری تکراری را به پایان ببرند،

زندگی یک بازیست و هر بازی یک مهره سوخته دارد
غصه نخور همزاد من ،
روزی میرسد که ما هم مهره اصلی این بازی باشیم.


پ ن..
برف چند روز پیش شهرکرد
دیدگاه ها (۳)

میدانیاین روزها با همه ی آدم های دنیا خوب و دلبرانه تا میکنم...

غریب همیشه تنهایم در پی تو و در تمام لحظه های نرسیده و رسیده...

پنج شنبه چشمان صبح را می گشاید روی دلتنگی دنیا راه می رود می...

بعضی آدم ها را نمی شود داشتفقط می شود یک جور خاصی دوستشان دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط