میخواهمت و میخواهمت


میخواهَمَت و میخواهَمَت ،
تکرارِ در تکرار
جان را به تو داده اَم ،
اَز عشقِ تو سَرشار ..
دیدگاه ها (۱)

مرا با اندوهم رها نکن، زندانی‌ام کن با دستی که آفتاب می‌ریزد...

‌‏به شوق یافتنت ای کلیدِ دربدریکدام کوچه‌ی بن بست را نپیمودم...

ز طلب گوهر گویای عشقموج زند موج چو دریا دلم...

‌ﻣﻦ ﭘُﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩِ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، تو ﻣَﺮﺍ ﯾﺎﺩَﺕ نیست.

من به تو...پناه ورده امبه امید تو زنده مانده اماین یعنیعشقیع...

پناهگاه امن من جان من عمرمن... عشق جان

من از جهان به تو دل بسته ام که جان منی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط