قسمت چهارم

قسمت چهارم

کیویا
قیافش اصلا برام آشنا نبود یعنی دانش آموز جدیده؟همینجور داشتم نگاهش میکردم که هلم دادو بلند شد و دستی به لباساش کشید. داشتم از تعجب شاخ در میاوردم، آخه تا حالا هیچ دختری نبود که با من اینکارو بکنه. یهو به من نگاه کرد و با عصبانیت گفت:((به چی زل زدی چشم دریده؟ خاله بازیت تموم شد، چشاتو از دست دادی؟))چی؟چشم دریده؟خاله بازی؟این چی میگفت؟

***آن هنگام که در دستان سرد باد میرقصیدی، از خورشید گرمتر بودی...

سایومی
اه پسره چندش،این دیگه کی بود؟این دختر و پسرا دیگه چی میگفتن؟هی ناگاسه کون،ناگاسه کون گفتنشون رو اعصابم میرفت. با حالت فوق‌العاده تمسخر آمیزی گفتم:((ای وای ناگاسه کون چی شده؟مامانتو میخوای؟))چند تا دختر با عصبانیت به سمتم برگشتن و پنج تا پسری که همراهش بودن عین جن به من نگاه میکردن بهشون یه پوزخند زدمو دست هیراکی رو گرفتم که یه دفعه یکی از اون پسرا دستمو گرفتو منو به سمت خودش چرخوند. همونی بود که بغلش کرده بود،دستمو فشار دادو با غضب گفت:((هوی!به چه حقی با کیویا اون کارو کردی؟))

***هنگامی که از حریر لطیف تر بودی در دستان سفت سنگ مقاومت میکردی...

هه این فکر کرده کیه؟میخواد با من در بیفته؟
ادامه دارد...
#ww
دیدگاه ها (۲)

قسمت پنجمکلودبرعکس بقیه دخترا نه ترسی تو نگاهش بود و نه حتی ...

واسه سپیده سبی جون گل رو پرپرش نکندل سپیده خونه بدترش نکنسبی...

کی اوتاکو هست؟

اوهایو گزایماس #RUKI

پارت ۲ یک ماه برای ۷ آسمان

(لطفاحمایت کنید❤)P:4 امروزم یک روز بی مزه ی دیگه هیییییی رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط