نمی گویم به این دیوانه

نمی گویم به این "دیوانه"
بازیهام عادت کن

فقــط مثــل گذشتـه با
دل تنـگم رفاقت کن

گرفتـه جنگل تنهــایی ام
را درد در آغــوش

بیـا آتـش بـزن، قـلبِ
مــرا از درد راحت کن‌‌...
دیدگاه ها (۱)

این سایه زنی تنهاستسایـه ی مـن است....سایه زنـی که یاد گرفته...

دلم برای تو تنگ شده است اما نمی دانم چه کار کنم مثل پرنده ای...

فال من را بگیرو جانم رامن از این حال بی کسی سیرمدست فردای قص...

چه کسی باور کردجنگل جان مراآتش عشق تو خاکستر کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط