دلم برای تو تنگ شده است

دلم برای تو تنگ شده است 
اما نمی دانم چه کار کنم 
مثل پرنده ای لالم
که می خواهد آواز بخواند و نمی تواند.

به هوای دیدنت 
در قاب پنجره ها قد می کشم
نیستی
فرو می ریزم
مثل فواره ای بر سر خودم
زیر آوار خودم می مانم در گوشه ی اتاق

ای انار ترک خورده بر فراز درخت
من دستی کوتاهم 
من پرنده ای بی بالم
ای آسمان دور دست!

اندوه ها در من شعله ور است و
ابر ها در من در حال بارش
نیمی آتشم
نیمی باران
اما بارانم ، آتشم را خاموش نمی کند...
دیدگاه ها (۱)

سکوت چشمانت !پراز حرفهای نگفته ست!گوش میسپارم به چشمانت!!!

آرام بگیــر دلـــم ... !میـــدانـم دلتنـگـش هستــی... میـــد...

این سایه زنی تنهاستسایـه ی مـن است....سایه زنـی که یاد گرفته...

نمی گویم به این "دیوانه"بازیهام عادت کن فقــط مثــل گذشتـه ب...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط