گوشیِ تلفنَت را بردار....
گوشیِ تلفنَت را بردار....
بگذر از این
دست دست کردن هایِ بیهوده و پوچت.
از این ای کاش و باید ها...
از این بلاتکلیفی که مثل مار
همه ی این دوست داشتن را پیچیده,
فقط یک لحظه,
چشمهایت را ببند...
همه یِ دلتنگی هایت را بریز
در سیم های پر پیچ و تابش,
تا برسد به دستِ گوشهایِ سنگینِ من....
هر چه بلند تر....
هرچقدر هم واضح تر....
این دوری را کمتر کن....
فاصله امانِ صبرَم را بریده...
بگذر از این
دست دست کردن هایِ بیهوده و پوچت.
از این ای کاش و باید ها...
از این بلاتکلیفی که مثل مار
همه ی این دوست داشتن را پیچیده,
فقط یک لحظه,
چشمهایت را ببند...
همه یِ دلتنگی هایت را بریز
در سیم های پر پیچ و تابش,
تا برسد به دستِ گوشهایِ سنگینِ من....
هر چه بلند تر....
هرچقدر هم واضح تر....
این دوری را کمتر کن....
فاصله امانِ صبرَم را بریده...
۳.۸k
۲۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.