دارم سعی میکنم قسر در برم مثل همه وقت هایی که تو محاصره

دارم سعی میکنم قسر در برم. مثل همه وقت هایی که تو محاصره غم و رنج ها بودم و یه راه فرار پیدا می‌کردم. باید از این مخمصه ای که توش هستم فرار کنم. باید خود امیدوار و صبورمو پیدا کنم تا منو از این باتلاق غم نجات بده. باید لبخند بزنم و با قلبی پر از ایمان و یقین به خودم بگم میگذره. حتا اگه قراره یه تیکه از خودم رو مثل همیشه جا بذارم. حتا اگه قراره با دست و پای شکسته بدوم.
دیدگاه ها (۳)

دختره‌ی بیچاره مدام گریه می کرد و می گفت: «من فقط بازیچه دست...

ديگر هیچوقت به آن‌ حال‌ِ خوب ‌دچار نخواهیم شد!

میدونید ادم ها تشنه ی توجهن آدم ها وقتی بهشون توجه میشه پیشر...

وحشتناک ترین قسمت زندگی اونجایی که یه عالمه غم و غصه توی دلت...

black flower(p,269)

Revenge or love ? Part 8 اروم پلک زدم و به اطرافم نگاهی ان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط