برای از

برای از
#تو
گفتن بی اجازه به آغـوش شعرهایم کِشاندمت
پس چرا
آتش درونم
با هیچ کلمه‌ای مهار نمی‌شود
تب دوسـت داشتنت
با خُنَکای هیچ شعری پاشویه نمی‌شود
هذیان نیست تب در من بالازده
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانه را تسکین نمیدهد
جز عطر تن
#تو
دیدگاه ها (۶)

ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺗﻮﺍﻡﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯﻧﮑﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭﺗﻮ...

تو به قولِ غزل از ماه کمی ماه تریتو از این شاعر بی قافیه آگا...

هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی کـاغـذهـای بـی جـان نـمی ...

من دیڪتاتوری ؏اشقمڪہ همہ واژه هاے دنیا رابہ بند ڪشیده امتا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط