زمستان است...
زمستان است...
دو میل و یڪ ڪاموا ...
و من خیال می بافم ...
خیالِ تو را
و اندازه می زنم با دورِ بی تفاوتی ات
اندازه نمی شود...
می شڪافم...
و دوباره از سر می گیرم
می بافم
و اندازه می زنم ...
و باز می شڪافم...
و دوباره از سر می گیرم...
و دوباره...
زمستان تمام می شود
و خیالِ نیمه بافته ام ...
بلاتڪلیف می ماند...
دو میل و یڪ ڪاموا ...
و من خیال می بافم ...
خیالِ تو را
و اندازه می زنم با دورِ بی تفاوتی ات
اندازه نمی شود...
می شڪافم...
و دوباره از سر می گیرم
می بافم
و اندازه می زنم ...
و باز می شڪافم...
و دوباره از سر می گیرم...
و دوباره...
زمستان تمام می شود
و خیالِ نیمه بافته ام ...
بلاتڪلیف می ماند...
۹.۶k
۰۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.