کودکی هایم عاشق تاب بازی بود

کودکی هایم عاشق تاب بازی بود...
تاب می خورد و می خندید
بزرگی هایم هم تاب بازی را دوست دارد...
هر از گاهی دست بی تابی هایم را می گیرد و به تاب بازی می برد!
نمی دانم چه رازی در میان است...
ولی همین که بی تابی هایم را به تاب می سپارد
دیگر بی تاب نیستم!
بزرگی هایم تاب می خورد و می خندد...!
دیدگاه ها (۲)

یکی به این سرعت منا فروخت پستم را ریپورت کرد پاک شد.

دوست عزیز اگه این تصویر مشکل داره تصویر را خذف نکن کل اکانت...

لب مربا، چشم عسل، خامه بناگوش منی چیده ام با یاد تو صبحان...

و به پایان راه، هر دو به هم می رسند !سینه کشان همچو موج،راهی...

اونایی که حق مردم رو میخورید یک روزی بد جوری پس میدی

به آنهایی که حق مردم رو می خورند:بهشت از دست آدم رفت از اون ...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط