رویایه شیرین
#رویایه_شیرین
+با صدایه خلبان بیدار شدیم به ساعتم نگاه کردم ساعت۰۹:۰۵ رو نشون میداد به بیرون از پنجره نگاه کردم کل کره رو جلو تر از هواپیما میدیدم به اب نگاه کردم که ذوق زده بود چون همین امروز باید بره اودیشن بده.
شال هامون که رو گردنمون بود رو برداشتیم و گذاشتیم تو چمدون و نشستیم رو صندلی و کمربند هارو بستیم. امروز که ما رسیدیم به کره دانشگاه تموم شد و منو اب قبل اینکه بیایم کره کنکور دادیم.
خلبان:به مقصد رسیدیم،میتوانید کمربند خود را باز کنید.
کمربند هامون رو باز کردیم ساک هامون رو برداشتیم و رفتیم بیرون هواپیما.
با پا گذاشتن به بیرون بادیگارد ها چمدونمون رو گرفتن و ماشین رو برامون آوردن.
چون بابای منو اب بزرگ ترین شرکت رو تو ایران و سومین شرکت بزرگ رو تو کره داشتن همه مارو میشناسن و داشتن ازمون عکس میگرفتن.
به محض اینکه ماشین اومد پایین منو اب سوار ماشین شدیم و نزاشتیم بادیگارد ها تو ماشین بشینن و با سرعت زیاد از اونجا رفتیم.
نزدیک کمپانی هایب (بیگ هیت) یه خونه بزرگ داشتیم و رفتیم اونجا رسیدیم و اولین کاری که کردیم رفتیم تو اتاقامون.
اتاقامون بغل هم بود وقتی وارد شدیم اتاق من پر وسایل بی تی اس و اتاق اب پر وسایل استریکیدز بود یه نگاه به هم کردیم و با ذوق یه جیغ خفیف زدیم.
+میگم اب یک ساعت دیگه باید بری اودیشن بدی بهتره نخوابیم.
₩آره بیا بریم خرید.
بلند شدیم لباس هامون رو عوض کردیم و رفتیم بیرون.
₩بیا بریم تو اون مغازه یه چیز کوچیک بخوریم بعد اودیشن بریم غدا اصلی.
+آره درست میگی،بریم.
رفتیم تو مغازه کلاه هامون رو پایین کشیدیم و کلی خرید کردیم تا تو خونه هم داشته باشیم کلی دوکبوکی و نودل خریدیم کلی نوشیدنی و از همه مهم تر عشق خودم ماهی سالمون خریدیم(ماهی سالمون بهش میگن؟نارنجی استخون نداره؟)
رفتیم حساب کردیم و اومدیم بیرون خرید هارو تو ماشین گذاشتیم و شروع کردیم غذا خوردن بعد اینکه خوردیم به سمت کمپانی حرکت کردیم.
وقتی رسیدیم مارو همراهی کردن و رفتیم تو .
منیجر£:خوب خانوم جانگ اب بفرمایید اودیشن بدین من داشتم اب رو نگاه میکردم و تشویقش میکردم.
£خوب شما قبول شدین ببینم شما اودیشن نمیدید؟بنظرم توش خوبید!
+من؟
£بله.
₩قبول کن ات.
+چشم.
رفتم آهنگ سون جونگکوک رو پلی کردم و شروع به رقصیدن کردم.
(بعد رقص)
£م..........
__________________\حمایت/__________________
+با صدایه خلبان بیدار شدیم به ساعتم نگاه کردم ساعت۰۹:۰۵ رو نشون میداد به بیرون از پنجره نگاه کردم کل کره رو جلو تر از هواپیما میدیدم به اب نگاه کردم که ذوق زده بود چون همین امروز باید بره اودیشن بده.
شال هامون که رو گردنمون بود رو برداشتیم و گذاشتیم تو چمدون و نشستیم رو صندلی و کمربند هارو بستیم. امروز که ما رسیدیم به کره دانشگاه تموم شد و منو اب قبل اینکه بیایم کره کنکور دادیم.
خلبان:به مقصد رسیدیم،میتوانید کمربند خود را باز کنید.
کمربند هامون رو باز کردیم ساک هامون رو برداشتیم و رفتیم بیرون هواپیما.
با پا گذاشتن به بیرون بادیگارد ها چمدونمون رو گرفتن و ماشین رو برامون آوردن.
چون بابای منو اب بزرگ ترین شرکت رو تو ایران و سومین شرکت بزرگ رو تو کره داشتن همه مارو میشناسن و داشتن ازمون عکس میگرفتن.
به محض اینکه ماشین اومد پایین منو اب سوار ماشین شدیم و نزاشتیم بادیگارد ها تو ماشین بشینن و با سرعت زیاد از اونجا رفتیم.
نزدیک کمپانی هایب (بیگ هیت) یه خونه بزرگ داشتیم و رفتیم اونجا رسیدیم و اولین کاری که کردیم رفتیم تو اتاقامون.
اتاقامون بغل هم بود وقتی وارد شدیم اتاق من پر وسایل بی تی اس و اتاق اب پر وسایل استریکیدز بود یه نگاه به هم کردیم و با ذوق یه جیغ خفیف زدیم.
+میگم اب یک ساعت دیگه باید بری اودیشن بدی بهتره نخوابیم.
₩آره بیا بریم خرید.
بلند شدیم لباس هامون رو عوض کردیم و رفتیم بیرون.
₩بیا بریم تو اون مغازه یه چیز کوچیک بخوریم بعد اودیشن بریم غدا اصلی.
+آره درست میگی،بریم.
رفتیم تو مغازه کلاه هامون رو پایین کشیدیم و کلی خرید کردیم تا تو خونه هم داشته باشیم کلی دوکبوکی و نودل خریدیم کلی نوشیدنی و از همه مهم تر عشق خودم ماهی سالمون خریدیم(ماهی سالمون بهش میگن؟نارنجی استخون نداره؟)
رفتیم حساب کردیم و اومدیم بیرون خرید هارو تو ماشین گذاشتیم و شروع کردیم غذا خوردن بعد اینکه خوردیم به سمت کمپانی حرکت کردیم.
وقتی رسیدیم مارو همراهی کردن و رفتیم تو .
منیجر£:خوب خانوم جانگ اب بفرمایید اودیشن بدین من داشتم اب رو نگاه میکردم و تشویقش میکردم.
£خوب شما قبول شدین ببینم شما اودیشن نمیدید؟بنظرم توش خوبید!
+من؟
£بله.
₩قبول کن ات.
+چشم.
رفتم آهنگ سون جونگکوک رو پلی کردم و شروع به رقصیدن کردم.
(بعد رقص)
£م..........
__________________\حمایت/__________________
۵.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.