دوپارتی یونگی
دوپارتی یونگی🔥
P2
گفتم:تا اون شخص نفس میکشه عاشق میمونه و جایی برای ترس نیست.
گفت: "اومم میدونم{لبخند}
ا.ت:میدونی چیه؟ همین تاریکی رو دوست دارم... چون فقط صدای نفسهامون رو میشنوم. نه نوتهای عجیب و غریب تو رو."
نشستیم روی زمین و پشت به دیوار. گفتم: "پس چی میخوای؟"
جواب داد: "یه آهنگ ساده... فقط برا من. بدون فشار و استرس."
توی تاریکی گیتار رو برداشتم و یه ملودی ساده زدم. ا.ت سرش رو گذاشت رو شونم و خوابش برد.
فهمیدم بهترین آهنگا رو نه برای دنیا... که برای کسی میسازم که توی تاریکی کنارمه.
صبح که بیدار شدیم، برگههای نوت رو جمع کردم و انداختم تو سطل بازیافت.
ا.ت با تعجب پرسید: "چیکار داری میکنی؟"
گفتم: "دارم یه آهنگ جدید شروع میکنم... اولش رو شب قبل ساختم."
و اینطوری شد که آهنگ "ملودی تاریکی" متولد شد... برای تنها کسی که نوت های قلبم رو میخوند.
پایان
•🥺💔میشه یکم حمایتم کنی..؟•
P2
گفتم:تا اون شخص نفس میکشه عاشق میمونه و جایی برای ترس نیست.
گفت: "اومم میدونم{لبخند}
ا.ت:میدونی چیه؟ همین تاریکی رو دوست دارم... چون فقط صدای نفسهامون رو میشنوم. نه نوتهای عجیب و غریب تو رو."
نشستیم روی زمین و پشت به دیوار. گفتم: "پس چی میخوای؟"
جواب داد: "یه آهنگ ساده... فقط برا من. بدون فشار و استرس."
توی تاریکی گیتار رو برداشتم و یه ملودی ساده زدم. ا.ت سرش رو گذاشت رو شونم و خوابش برد.
فهمیدم بهترین آهنگا رو نه برای دنیا... که برای کسی میسازم که توی تاریکی کنارمه.
صبح که بیدار شدیم، برگههای نوت رو جمع کردم و انداختم تو سطل بازیافت.
ا.ت با تعجب پرسید: "چیکار داری میکنی؟"
گفتم: "دارم یه آهنگ جدید شروع میکنم... اولش رو شب قبل ساختم."
و اینطوری شد که آهنگ "ملودی تاریکی" متولد شد... برای تنها کسی که نوت های قلبم رو میخوند.
پایان
•🥺💔میشه یکم حمایتم کنی..؟•
- ۱.۶k
- ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط