جمعه ها

جُمعه ها ،
یِک پاکَت سیگار میخواهَد !
از صُبح که پا شُدی تا خودِ غروب ،
نَخ به نَخ دود کُنی تا
بگذرد این زمانِ لَعنتی ...
امّا بیچاره مَن !
بیچاره ما که سیگاری نیستیم !
شُده ایم بازیچه ی این
تَعطیلیِ بی مَرام !
به هَر دَری میزنیم ، مَگر تَمام میشَود !
از یِک طرف هَم که
هرچه به پایانِ روز نَزدیک میشَویم ،
دِلهُره ی غروب ،
بیشتر خَفه مان می کند !
دیدگاه ها (۱)

دردِ دلهایمان لایک خورد !حرفهای دلمان کُپی شد !اما کسی نفهمی...

این روزها کمی سخت می گذرد !!!تمام خیابانها و کافه های شهر ،م...

میترسم دیر کنی !من از پیر شدن در انتظارت باکی ندارم ،من از #...

کاش میشد آدم ،گاهی ،فقط گاهیبه اندازه ی نیاز #بمیرد !بعد بلن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط