دلم به دست های تو خوش بود
دلم به دست های تو خوش بود
به اینکه این بهار
پاییز را از لباس هایم می تکانی !
به اینکه خط به خط دستم
پر از دست خط تو باشد.
به اینکه قول دست هایت را
ـ ده بار تمام ـ
به انگشت هایم داده ام.
دلم به چیزهای ساده ای خوش بود
به بوییدن گل های سرت
بافتن موهات
به اینکه برای حتی یک بار
گره روسری ات
با سر حرف من باز شود !
چقدر داشتن چیزهای ساده سخت است !
مثل یک مار بی دست و پا
که هیچ وقت نتوانست برای معشوقه اش
نامه ای بنویسد
یا دست کم یک بار برایش دستی تکان بدهد !
می پیچم به دور خودم
به دور خودم می پیچم!
و دلم برای دلم می سوزد ....
"داود سوران"
به اینکه این بهار
پاییز را از لباس هایم می تکانی !
به اینکه خط به خط دستم
پر از دست خط تو باشد.
به اینکه قول دست هایت را
ـ ده بار تمام ـ
به انگشت هایم داده ام.
دلم به چیزهای ساده ای خوش بود
به بوییدن گل های سرت
بافتن موهات
به اینکه برای حتی یک بار
گره روسری ات
با سر حرف من باز شود !
چقدر داشتن چیزهای ساده سخت است !
مثل یک مار بی دست و پا
که هیچ وقت نتوانست برای معشوقه اش
نامه ای بنویسد
یا دست کم یک بار برایش دستی تکان بدهد !
می پیچم به دور خودم
به دور خودم می پیچم!
و دلم برای دلم می سوزد ....
"داود سوران"
۱.۸k
۱۷ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.