بر تمام خاطراتم رنگ آذر می زنم

بر تمام خاطراتم رنگ آذر می زنم
زرد را در سرخ و نارنجی شناور می زنم

اشک هم آمد بیاید، خوشتراز این هیچ نیست
در کنارِ اشک هایم لب به ساغر می زنم

شب سیاه و نورِ مهتاب و سکوتی پر ملال
با دلی خسته، قلم بر شعر و دفتر می زنم

من همان دیوانه ام، یک عاشق مست و خراب
که برای دیدنت بر سیمِ آخر می زنم

غرق در آشوب و بحرانِ نبودن های تو
آتشِ این عشق را با نرخِ جان سر می زنم

عشقِ من یک عشقِ توفان‌خورده‌یِ دریایی است
که بدونِ بال رویِ موج ها پر می‌زنم

من که شاعر نیستم،یک عاشقِ دیوانه‌ام
پس به احساسِ جنونم مُهرِ باور می‌زنم

‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌
دیدگاه ها (۰)

.

#همسرداری انتقاد کردن در زندگي زناشویی چیز خوبی است به شرط آ...

☑️۵نفرخانم برهنه در رشت بعنوان معترض رفتند بین اغتشاشگرا چند...

ای ساحل رویایی ام آغوش تو زیباست احساس پناهم به تو چون بوسه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط