کابوس هر شب پارت ۲۱
میبینه
نارا:باشه من شبا میام اینجا
بعد از رفتن دکتر نارا وارد اتاق شد پدربزرگش غرق خواب بود روبه روی تختش صندلی گذاشت و نشست به فکر فرو رفت که چجوری این پول رو جور کنه تصمیم گرفت به عنوان پیکاپ ارتیست هم تو کمپانی کار کنه چون یه مدت دوره ی پیکاپ دیده بود به پی دی نیم زنگ زد و برای آزمون میکاپ ثبت نام کرد فردا که میومد سر کار تست میداد از مغازه وسایل خرید تا برای پدر بزرگش غذا درست کنه حدس میزد بعد مدتی دیگه غذای بیمارستان براش تکراری شده باشه ساعت 6عصر بود حدس میزد پسرا مشغول تمرین باشن پس با خیال راحت مشغول پختن غذا شد.
............
غذا تقریبا تموم شد رفت که حاضر بشه بعد از پوشیدن هودی یشمیش همراه با شلوار کارگو مشکیش غذا رو داخل ظرفی که چند طبقه بود گذاشت میخواست برا که جیهوپ رو دید
هوپی : جایی میری
نارا:اره میرم ملاقات پدربزرگم شب هم پیشش میمونم
نارا:باشه من شبا میام اینجا
بعد از رفتن دکتر نارا وارد اتاق شد پدربزرگش غرق خواب بود روبه روی تختش صندلی گذاشت و نشست به فکر فرو رفت که چجوری این پول رو جور کنه تصمیم گرفت به عنوان پیکاپ ارتیست هم تو کمپانی کار کنه چون یه مدت دوره ی پیکاپ دیده بود به پی دی نیم زنگ زد و برای آزمون میکاپ ثبت نام کرد فردا که میومد سر کار تست میداد از مغازه وسایل خرید تا برای پدر بزرگش غذا درست کنه حدس میزد بعد مدتی دیگه غذای بیمارستان براش تکراری شده باشه ساعت 6عصر بود حدس میزد پسرا مشغول تمرین باشن پس با خیال راحت مشغول پختن غذا شد.
............
غذا تقریبا تموم شد رفت که حاضر بشه بعد از پوشیدن هودی یشمیش همراه با شلوار کارگو مشکیش غذا رو داخل ظرفی که چند طبقه بود گذاشت میخواست برا که جیهوپ رو دید
هوپی : جایی میری
نارا:اره میرم ملاقات پدربزرگم شب هم پیشش میمونم
۲.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.