معرفی
معرفی......
اسم رمان ؛ سلطنت راز آلود
تعداد پارت ها ؛ نامعلوم
نویسنده ؛ hanmen
[ داستانی از عشق و سیاست در دل سلطنتی راز آلوده ]
در یک حادثه ناگواری پادشاه ایتالیا به قتل می رسد و هیچ کس از دلیل اش خبر نداره و نمیدانند این کاره چه کسی هست ...
خيليا میگوید که کاره دشمنان میتونه باشه ولی بی خبر از همه چی
و این عمل به اداره تحقیقات این قصر سپرده میشود
ریچی الویز دوشیزه باهوش و جنگجو که در این اداره تحقیقات کار میکند
متوجه موردی مشکوک توی این قتل میشود
شاهزاده جیمین که پسری مرموز و جذابی بود که باید بعد از پدرش جانشین سلطنت میشد
همانا که همه قصر در شور و شوق برای انتخاب همسر برای شاهزاده هستن اون فقد در فکر دوشیزه ای بود که کنار درياچه دیده بود
.
.
دو نفر که هیچ گونه شناختی از هم نداره ناگهان در کنار درياچه یگدیگر را ملاقات میکنن و جرقه ای میان دو نگاه شکل میگیرد
و این لحظه به حدی زیبا و به یاد ماندنی میباشد که فرد دیگه نگاهی به عقب نمیدازد و فقد برای دیدار دوباره اون به جلو حرکت میکند
عشق کلمه ای زیباست که هر کس قادر به توصیف اش نیست
مگر این که تجربه اش کرده باشد
.۰۰
محبت
.
اعتماد
.
مراقبت کردن
.
دوست داشتن
همه اینا پایهٔ عشقی واقعی هستن و هیچ عشقی بدون مشکل نیست
کاشتن نهال عشق توی دل یکدیگر کار راحتی هست
اما پرورش دادن و بزرگ کردنش کاری پیش از حد دشواری هست
و حال که در داستان ما اون عشق در میان کلی زار و دروغ شکل میگیره
بزارید ببنیم زوج عاشق داستان ما عشق شان به کجا میرسه
آیا درمیان جنگ عشق و سیاست کدام یکی پیروز این نبرد میشن یا نه
آیا عشقی که میان آن همه دروغ و راز شکل گرفته حفظ میشه یانه
آیا عشق زوج این داستان میتوانه به همه بدی های و کثیفی های آن سلطنت غلبه کنه یا نه
اگر میخواهید بدونید که داستان عشق این زوج به کجا میرسه تا پایان داستان همراه من باشید
منتظر داستان باشید
اسم رمان ؛ سلطنت راز آلود
تعداد پارت ها ؛ نامعلوم
نویسنده ؛ hanmen
[ داستانی از عشق و سیاست در دل سلطنتی راز آلوده ]
در یک حادثه ناگواری پادشاه ایتالیا به قتل می رسد و هیچ کس از دلیل اش خبر نداره و نمیدانند این کاره چه کسی هست ...
خيليا میگوید که کاره دشمنان میتونه باشه ولی بی خبر از همه چی
و این عمل به اداره تحقیقات این قصر سپرده میشود
ریچی الویز دوشیزه باهوش و جنگجو که در این اداره تحقیقات کار میکند
متوجه موردی مشکوک توی این قتل میشود
شاهزاده جیمین که پسری مرموز و جذابی بود که باید بعد از پدرش جانشین سلطنت میشد
همانا که همه قصر در شور و شوق برای انتخاب همسر برای شاهزاده هستن اون فقد در فکر دوشیزه ای بود که کنار درياچه دیده بود
.
.
دو نفر که هیچ گونه شناختی از هم نداره ناگهان در کنار درياچه یگدیگر را ملاقات میکنن و جرقه ای میان دو نگاه شکل میگیرد
و این لحظه به حدی زیبا و به یاد ماندنی میباشد که فرد دیگه نگاهی به عقب نمیدازد و فقد برای دیدار دوباره اون به جلو حرکت میکند
عشق کلمه ای زیباست که هر کس قادر به توصیف اش نیست
مگر این که تجربه اش کرده باشد
.۰۰
محبت
.
اعتماد
.
مراقبت کردن
.
دوست داشتن
همه اینا پایهٔ عشقی واقعی هستن و هیچ عشقی بدون مشکل نیست
کاشتن نهال عشق توی دل یکدیگر کار راحتی هست
اما پرورش دادن و بزرگ کردنش کاری پیش از حد دشواری هست
و حال که در داستان ما اون عشق در میان کلی زار و دروغ شکل میگیره
بزارید ببنیم زوج عاشق داستان ما عشق شان به کجا میرسه
آیا درمیان جنگ عشق و سیاست کدام یکی پیروز این نبرد میشن یا نه
آیا عشقی که میان آن همه دروغ و راز شکل گرفته حفظ میشه یانه
آیا عشق زوج این داستان میتوانه به همه بدی های و کثیفی های آن سلطنت غلبه کنه یا نه
اگر میخواهید بدونید که داستان عشق این زوج به کجا میرسه تا پایان داستان همراه من باشید
منتظر داستان باشید
- ۱۱.۳k
- ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط