سلطنت راز آلود

\\سلطنت راز آلود \\
پارت 1

غم از دست دادن عزیز ترین فرد زندگی و ندونستن دلیل مرگش همانند یک اوقده تلخ توی دل می‌شود ریچی الویز دوشیزه ای بود که این غم رو تجربه کرده بود
افسار اسپ رو محکم تر به گردن اسپ کوبيد و سرعت اش را بیشتر کرد از میان دشت سرسبز با سرعت عبور کرد
تا به درياچه که تمام این ده سال در سالگرد مادرش میرفت برسه
ده سال از مرگ مادرش می‌گُذشته و هر سال پی در پی‌ به اون مکان میرفت
اسپ رو با شتاب نگهداشت که باعث شد شنل روی سرش به پایین سقوط کنه از روی اسپ پایین اومد و دستی روی سر اسپ اش کشید و به نزدیک دریاچه رفت
اوایل بهار بود و درخت های کاملا سر سبز بودن و و صدای آواز برنده گوشش رو نوازش میکرد هر سال که به نزدیک دریاچه میرفت دوباره به مادرش قول‌ میداد که قاتل اش رو پیدا میکنه
حتا فقد برای همین در طی این سال توی اون اداره تحقیقات کار می‌کرد
توی انعکاس آب به صورتش نگاه میکرد
که ناگهان سنگی به داخل آب پرت شد که انعکاس اش رو خراب کرد
الویز نگاهی به فردی که سنگین رو پرت کرد انداخت
او فرد به درخت تکیه داد بود درختی که همیشه با مادرش بهش تکیه میداد و مادرش براش داستان های کوتاه و قشنگی تعریف میکرد و این الویز رو عصبانی میکرد شنل رو دوباره روی سرش کشید و به سمته اون فرد قدم برداشت
الویز : هی تو داری اينجا چیکار میکنی

لحنش‌انقدر محکم و جدی بود که بلافاصله توجه‌ اون فرد بهش جلب شد
درحالی که شنل روی سرش بود و الویز به نیم روخش نگاه میکرد
تکيه اش رو از درخت گرفت و به سمته الویز برگشت
.........کاری که همه مردم میکنن دیدن درياچه
فرد به قدری صدای ظریفی داشته که به دل هر آدمی می‌نشست اما کلماتش شمرده شمرده و محکم گفت می‌شد که ظریف صدای زیاد معلوم نبود
الویز چند قدمی دیگه بهش‌ نزدیک شد و درست مقابل‌ اش قرار گرفت
و بدون تعقیر توی لحن صداش لب زد
الویز : ده سال که من پی در پی‌ میام اینجا ولی تاحالا هیچ‌ کس رو اينجا ندیدم یا حتا به کسی اجازه ندادم به این درخت نزدیک بشه
فرد تک خندیی کرد و نگاهی به درخت انداخت
........اينجا ننوشته این قسمت متعلق به کسی باشه
الویز که فکر می‌کرد اون فرد حرف اش رو به تمسخر گرفت در حدی به اون فرد نزدیک شد که سینه به سینه اش ایستاد
الویز : درسته ولی ننوشته که آدمای مثل تو میتونن بیان اينجا
.......انگار این دوشیزه جوانی زيادی شجاعه اما حرفای تو خالی،



اسلاید ها دشت سرسبز و درياچه
دیدگاه ها (۳)

//سلطنت راز آلود//پارت 2.......انگار این دوشیزه جوانی زيادی ...

سلطنت راز آلود//پارت 3 یک ماه از مرگ ناگهانی پادشاه ایتالیا ...

سلام این پست مرتبط به داستان جدیده موضوع این داستان برمیگرده...

معرفی......اسم رمان ؛ سلطنت راز آلودتعداد پارت ها ؛ نامعلوم ...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط