پارت زندگی با بی تی اس

پارت ۴۸ زندگی با بی تی اس
کوک : کی میخوای بهش اعتراف کنی
جین : زمان مشخصی براش ندارم
جیمین: بهتره صبر کنی تا مرخص شه
شوگا: اره تو بیمارستان نمیشه چون امکان این وجود داره که از تعجب و خوشحالی چنان جیغی بزنه که بیمارستان رو بلرزونه
تهیونگ : چجوری میخوای اعتراف کنی
جیهوپ: برنامت چیه
نامجون : کجا میخوای بهش بگی
جین : نمیدونم
کوک : خسته نباشی
جین : این موضوع هم شما زر نمیزنین خودم بهش میگم فهمیدین
اعضا : اره
چند روز بعد
بالاخره روز مرخص شدنم فرا رسید
من : اخخخخخخخ جونننننننن از زندان ازاد شدمممم.
نامجون : انقدر ها هم بد نبود خوردی و خوابیدی
جین : یه جور میگی ازاد شدی یکی ندونه فکر میکنه چند ساله بیمارستانی
من : حالا بیخیال ، پی اس رو تحویل گرفتین
کوک : اره گرفتمش، پی اس خوشگلمممممم ، دلم براش تنگ شده بود
شوگا: این پی اس رو از ما بیشتر دوست داره
جیمین : مگه بچته اینجوری قربون صدقش میری
تهیونگ : نشکونیش حالا
کوک : قربون پی اسم برم، خوشگلمممممم، عزیزم، کجا بودی توووو
جین : ااااا حالت خوبه کوکی
کوک : از این بهتر نمیشم پی اسم برگشته پیش خودم
نیم ساعت بعد
رفتیم خونه
من : اخخخ دلم برا اینجا تنگ شده بود
دیدگاه ها (۱۳)

این خیلی دردناکه که کوکی باید همه هیونگاشو برای رفتن به سربا...

پارت ۴۹ زندگی با بی تی اسشوگا : بازگشت غرور افرین سوگول به خ...

پارت ۴۷ زندگی با بی تی اس💜جین : مخصوصا تو جونگ کوک. کوک : من...

داشته باشید لازم میشه

پسر کوچولوی من پارت : ۹ویو ته :چند روز از تصادف کوک میگذره و...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط