پارت زندگی با بی تی اس

پارت ۴۹ زندگی با بی تی اس
شوگا : بازگشت غرور افرین سوگول به خانه
نامجون : فعلا برو استراحت کن
من : با این دستم چطور از نرده بون اتاقم برم بالا
جین : برو تو اتاق من
بعد این حرف جین منو برد تو اتاقش
جیمین: این واقعا عاشقه
کوک : پس چی فکر میکردی
روز بعد.
رو مبل نشسته بودیم . کوک داشت با تعجب بهم نگاه میکرد.
من : چرا زل زدی به من
کوک : دقت کردی یه روزه نامرعی نشدی
من : خب که ..... واسا راست میگیا چرا نامرعی نشدم
کوک : شاید بخاطر اون اتفاق باشه
شوگا و جیمین داشتن با ارنج میزدن تو کمر کوک
شوگا جوری که کوک بشنوه: ببند اون دهنتو
من : چه اتفاقی
کوک : چی کدوم اتفاق
من : نپیچون راستشو بگو
کوک یه نگاه به جین کرد که داره بهش نگاه میکنه
کوک : اممممم خب تو بیمارستان اون موقع بود ......
جین پرید وسط حرفش
جین : اااا حالا بیخیال
کوک : چرا بیخیال بزار بگم راحت شیم دیگه
کوک : ببین سوگول اون موقع تو بیمارستان که مردی بعد زنده شدی میدونی چطوری زنده شدی
من : چجوری
کوک : جین هیونگ ااااا وقتی که مرده بودی باهات کیس رفت
دستمو گذاشتم رو لبم و خشکم زد
جین داشت کوک رو چپ چپ نگاه میکرد
تهیونگ: زندس
جیهوپ: رفت تو کما
نامجون : خیلی یهویی گفتی
دیدگاه ها (۲۳)

چقدر بزرگ شدن 🥹🥹🥹

تفاوت را با جین احساس کنید جین & شوگا جین& کوک

این خیلی دردناکه که کوکی باید همه هیونگاشو برای رفتن به سربا...

پارت ۴۸ زندگی با بی تی اسکوک : کی میخوای بهش اعتراف کنی جین ...

کاش براتون مهم بودم

کیوت ولی خشن پارت ۲۰تازه متوجه شدی چه خبره دستتو اوردی بالا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط