p idk
(پرستار:پ)
پ:دکتر! دکتر! خانم جانگ ا.ت...
د:چیشده؟
پ:ضربان قلبشون و وایساده
کوک:دکتر و پرستار رفتن تو اتاق
که گوشیم زنگ خورد
هه لونا بود
اون عوضی هر*زه
ج:بله؟
ل:سلام ددییی چرا خونه نیستی عشقم؟
هوستو کردممم
ج:خفه شووووو هر*زهههه
ل:د ددی؟
ج:همین الان میام عمارت بهتره اونجا باشییی
ل:ب باشه د ددی
ج:ب من نگووووو ددیییییی
قطع کردم
سریع سوار ماشینم شدم و رفتم عمارت
کوک:آجومااا آجومااا
آجوما:بله پسرم؟
کوک:اون هرزه لونا کجاست؟
آجوما:اون...
لونا:من اینجام ددی خوبی؟ چیشده؟
کوک:هرزه بهت گفتم ب من نگو ددییییییی
که گلدون رو میز و سمتش پرت کردم
آجوما:پسرم بسه چیشده میتونی ب من بگی...
کوک:آجوما اون هر*زه از یکی دیگه حاملس بعد اومده پیش من
آجوما:جوون های امروزی...
لونا:خفه شو عوضی حرومزاده
کوک:تا الان هزار بارررررر بهتتت هشداررر دادم با کسی که منو بزرگ کرده اینجوری حرففف نزننن الانم وسایلتو جمع کن و گمشووو بیروننننن
ل:ب باشه
خلاصه لونا از اون مکان رفت و اینا
35 تاااااا
هیهییههیهییه
پ:دکتر! دکتر! خانم جانگ ا.ت...
د:چیشده؟
پ:ضربان قلبشون و وایساده
کوک:دکتر و پرستار رفتن تو اتاق
که گوشیم زنگ خورد
هه لونا بود
اون عوضی هر*زه
ج:بله؟
ل:سلام ددییی چرا خونه نیستی عشقم؟
هوستو کردممم
ج:خفه شووووو هر*زهههه
ل:د ددی؟
ج:همین الان میام عمارت بهتره اونجا باشییی
ل:ب باشه د ددی
ج:ب من نگووووو ددیییییی
قطع کردم
سریع سوار ماشینم شدم و رفتم عمارت
کوک:آجومااا آجومااا
آجوما:بله پسرم؟
کوک:اون هرزه لونا کجاست؟
آجوما:اون...
لونا:من اینجام ددی خوبی؟ چیشده؟
کوک:هرزه بهت گفتم ب من نگو ددییییییی
که گلدون رو میز و سمتش پرت کردم
آجوما:پسرم بسه چیشده میتونی ب من بگی...
کوک:آجوما اون هر*زه از یکی دیگه حاملس بعد اومده پیش من
آجوما:جوون های امروزی...
لونا:خفه شو عوضی حرومزاده
کوک:تا الان هزار بارررررر بهتتت هشداررر دادم با کسی که منو بزرگ کرده اینجوری حرففف نزننن الانم وسایلتو جمع کن و گمشووو بیروننننن
ل:ب باشه
خلاصه لونا از اون مکان رفت و اینا
35 تاااااا
هیهییههیهییه
۲۴.۵k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.