فیک ۹
فیک ۹
یونا
رفتم در گوش کوک گفتم
+کوک (آروم )
-چیزی شده (نگران)
+من اولین بارم هست که الکل میخوام بخورم میترسم
-ترس نداره فقط کمی تلخ هست بیا حالا بخور بهمون شک میکنن
+باش
بنده
یونا لیوانی برداشت و خورد چن دقیقه بعدی که یک دفع جین گفت
جین :میگم بیان بازی کنید
-چه بازی ؟
جین :جرئت و حقیقت و اگرم کسی جواب نداد باید یک شیشه الکل بخوره بازی کنیم
همه :اره
جین بطری چرخند و افتاد روی جیهوپ و شوگا
جیهوپ :خب …
شوگا :جرعت
جیهوپ:بزار بگم خب باید بلندبشی برای امشب با یکی بخوابی (بچه ها اینا فیک هست همشون الکی هست ‼️)
شوگا :باش
شوگا بلند و رفت .هنوز داشتن بازی کردن تا شب یونا خیلی مست شده بود حتی اسم خودش هم یادش نمیومد
کوک
یونا خیلی مست بود بغلش کردم بردمش تو ماشین (بچه ها ماشینو کنار ساحل پارک کرده )که یک دفع منو ب*وس*ید داشت از جدا میشد که کمرشو گرفتم شروع کردم به بو*س*یدن*ش یونا داشت دکمه لبا*سم*و باز میکرد منم داشتم زیپ لباسشو باز کردم هردومون ل*خ*ت بودیم از بو*سی*دن*ش دست کشیدم رفتم سمت گردنش همش م*ار*ک های عمیق میذاشتم………🥲
یونا (خانم مست هستن هیچی یادش نیست 😂)
هم هم
رفت برای صبح
یونا
با سردرد عجیبی از جام بلند شدم دیدم تو ماشین هستم اونم ل*خ*ت هستم سرمو کردم اون طرف نگاه کردم دیدم چند تا پیرزن دارن ماشینو نگاه میکنن چون شیشه ماشین دودی بود هیچی معلوم نبود سرمو بگردندم دیدم کوک هم ل*خ*ته اتفاقات دیشب اومد داخله ذهنم میخواستم جیغ بزنم که دستمو گذاشتم توی دهنم تا صدا در نره وای وای چرا مست کردم لعنت به من ………
شرط نداره 😉💝
یونا
رفتم در گوش کوک گفتم
+کوک (آروم )
-چیزی شده (نگران)
+من اولین بارم هست که الکل میخوام بخورم میترسم
-ترس نداره فقط کمی تلخ هست بیا حالا بخور بهمون شک میکنن
+باش
بنده
یونا لیوانی برداشت و خورد چن دقیقه بعدی که یک دفع جین گفت
جین :میگم بیان بازی کنید
-چه بازی ؟
جین :جرئت و حقیقت و اگرم کسی جواب نداد باید یک شیشه الکل بخوره بازی کنیم
همه :اره
جین بطری چرخند و افتاد روی جیهوپ و شوگا
جیهوپ :خب …
شوگا :جرعت
جیهوپ:بزار بگم خب باید بلندبشی برای امشب با یکی بخوابی (بچه ها اینا فیک هست همشون الکی هست ‼️)
شوگا :باش
شوگا بلند و رفت .هنوز داشتن بازی کردن تا شب یونا خیلی مست شده بود حتی اسم خودش هم یادش نمیومد
کوک
یونا خیلی مست بود بغلش کردم بردمش تو ماشین (بچه ها ماشینو کنار ساحل پارک کرده )که یک دفع منو ب*وس*ید داشت از جدا میشد که کمرشو گرفتم شروع کردم به بو*س*یدن*ش یونا داشت دکمه لبا*سم*و باز میکرد منم داشتم زیپ لباسشو باز کردم هردومون ل*خ*ت بودیم از بو*سی*دن*ش دست کشیدم رفتم سمت گردنش همش م*ار*ک های عمیق میذاشتم………🥲
یونا (خانم مست هستن هیچی یادش نیست 😂)
هم هم
رفت برای صبح
یونا
با سردرد عجیبی از جام بلند شدم دیدم تو ماشین هستم اونم ل*خ*ت هستم سرمو کردم اون طرف نگاه کردم دیدم چند تا پیرزن دارن ماشینو نگاه میکنن چون شیشه ماشین دودی بود هیچی معلوم نبود سرمو بگردندم دیدم کوک هم ل*خ*ته اتفاقات دیشب اومد داخله ذهنم میخواستم جیغ بزنم که دستمو گذاشتم توی دهنم تا صدا در نره وای وای چرا مست کردم لعنت به من ………
شرط نداره 😉💝
۲۱.۵k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.