فیک ستاره من (پارت 28)
فیک ستاره من (پارت 28)
جیمین سرشو خم کرد که ا. ت دستاشو درو گردن جیمین حلقه کرد محکم لباشو بوسید جیمین هم اول تعجب کرد بعد کم کم همراهی کرد جیمین با اشتیاق کامل میبوسد و دستانش را پشت اوت میمالد
ویو جیمین
درحال بوسیدن ا. ت داشتم لذت میبردم که صدای اوننن توله سگ شنیدم
تهیونگ: یونا خانممم یونا خانم
جیمین از بوسه کشید کنار حرصی بلند شد رفت بیرون چادر
جیمین: دردددد کفتتت مرگگ مرضضضض
تهیونگ: عه داداش اینجا چیکار میکنی
ا. ت سرشو اورد بود بیرون
تهیونگ: تو ا. ت تو چادر تنها جیکار میکنی
جیمین زد تو سرش
جیمین: دوست دخترمو دوست دارم باهاش تنها باشم به تو چه
تهیونگ: چییی دوست دخترررررر
جیمین: دستشو روی دهن تهیونگ گذاشت
جیمین: ساکتتتت شوووو هوللل تولهه سگگ
تهیونگ: نگاه به ا. ت
تهیونگ: زنداداش جونممم
جیمین: خداییاا. منو موز کن
تهیونگ: عه داداش اینجوری نگو
جیمین: حالا چی میخوای
تهیونگ: دنبال یونا خانم میگردم
جیمین: چ...
تا جیمین رفت حرف بزنه ا. ت گفت
ا. ت: یونااا؟ با یونا چیکار دارییی؟؟
تهیونگ: ی. ی. یه کار خصوصی دارم
جیمین: اقا عاشق شدن
ا. ت: میخنده*
ا. ت: واییی خدااا تهیونگ خب بچه حقم داره یونا کیوت جذاب
جیمین: تو مگه درد نداری برو داخل چادر
ا. ت: چشم
*ا. ت رفت تو چادر*
جیمین: اونجا برو اونجا دنبالش بگرد بار دیگه مزاحم بشی میزنمت
تهیونگ؛ چشم
داشت میرفت که
جیمین: توله سگه هول کجاستتت
تهیونگ: با دختر م.
جیمین: نگووو برو. بروو فقط
تهیونگ رفت
جیمین: من کیی از این دوتا شل مغز خلاص میشممممم خداا منو بکششش
امد داخل
جیمین: خب کجا بودیم بیب
جیمین رفت رو ا. ت خیمه زد لباشو محکم بوسید
ویو یونا
داشتم با جئونگ حرف میزنم که یه پسررر جذاببب خوشکل دیدم اره اره اون تهیونگ پشمامممم تهیونگگگ وای نگا قدو تهیونگ امد طرفش
تهیونگ:..........
شرطا
50لایک
50کامنت
جیمین سرشو خم کرد که ا. ت دستاشو درو گردن جیمین حلقه کرد محکم لباشو بوسید جیمین هم اول تعجب کرد بعد کم کم همراهی کرد جیمین با اشتیاق کامل میبوسد و دستانش را پشت اوت میمالد
ویو جیمین
درحال بوسیدن ا. ت داشتم لذت میبردم که صدای اوننن توله سگ شنیدم
تهیونگ: یونا خانممم یونا خانم
جیمین از بوسه کشید کنار حرصی بلند شد رفت بیرون چادر
جیمین: دردددد کفتتت مرگگ مرضضضض
تهیونگ: عه داداش اینجا چیکار میکنی
ا. ت سرشو اورد بود بیرون
تهیونگ: تو ا. ت تو چادر تنها جیکار میکنی
جیمین زد تو سرش
جیمین: دوست دخترمو دوست دارم باهاش تنها باشم به تو چه
تهیونگ: چییی دوست دخترررررر
جیمین: دستشو روی دهن تهیونگ گذاشت
جیمین: ساکتتتت شوووو هوللل تولهه سگگ
تهیونگ: نگاه به ا. ت
تهیونگ: زنداداش جونممم
جیمین: خداییاا. منو موز کن
تهیونگ: عه داداش اینجوری نگو
جیمین: حالا چی میخوای
تهیونگ: دنبال یونا خانم میگردم
جیمین: چ...
تا جیمین رفت حرف بزنه ا. ت گفت
ا. ت: یونااا؟ با یونا چیکار دارییی؟؟
تهیونگ: ی. ی. یه کار خصوصی دارم
جیمین: اقا عاشق شدن
ا. ت: میخنده*
ا. ت: واییی خدااا تهیونگ خب بچه حقم داره یونا کیوت جذاب
جیمین: تو مگه درد نداری برو داخل چادر
ا. ت: چشم
*ا. ت رفت تو چادر*
جیمین: اونجا برو اونجا دنبالش بگرد بار دیگه مزاحم بشی میزنمت
تهیونگ؛ چشم
داشت میرفت که
جیمین: توله سگه هول کجاستتت
تهیونگ: با دختر م.
جیمین: نگووو برو. بروو فقط
تهیونگ رفت
جیمین: من کیی از این دوتا شل مغز خلاص میشممممم خداا منو بکششش
امد داخل
جیمین: خب کجا بودیم بیب
جیمین رفت رو ا. ت خیمه زد لباشو محکم بوسید
ویو یونا
داشتم با جئونگ حرف میزنم که یه پسررر جذاببب خوشکل دیدم اره اره اون تهیونگ پشمامممم تهیونگگگ وای نگا قدو تهیونگ امد طرفش
تهیونگ:..........
شرطا
50لایک
50کامنت
۹۷۳
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.