عکاس رال باز من

عکاس رال باز من
P8

_زنگ میزنم به آقای کیم همه چیز رو درست کنه

+جیمز نمیدونم داداشی هرکاری میکنی فقط بکن


_بای فعلا از خونه نرو بیرون

+اهوم باشه مراقبم بای
به محض قطع کردن الوین اینا جت آمد بالا سرم و گفت
_خانومی بد نمیگذره با آقای کیم

+زنیکه خدایا من چی بگم آخه اذیت نکن
روم ازم گرفت و گفت
_میرم کمی خرید خونه بمونی ها کیلید برنمیدارم

+باشه مراقب خودت باش
بعد از رفتن الوین خودم رو کاناپه انداختم و
ساهی مطلق *

با صدای الوین که داشت با کسی حرف میزد بیدار شدم پتو ای روم کشیده شده بود میخواستم بلند شم که یهو کمرم گرفت و اخی گفتم که الوین متوجه بیدار شدن من شد که آمد پیشم و گفت

_به خانم خوش میگذره

به اطرافم نگاه کردم
اینا کس بودن توی من چیکار می‌کردند
سوالی به الوین نگاه کردم که نه گفته فهمید چی میخوام ببرسم که گفت

_بادیگارد ها آقای کیم هستن جلوی در پراز خبرنگاره که میخواستن بزور وارد ساختمون بشن نگهبانی هم نمیتونست کنترل‌شون کنه و یهو آقای کیم وارد صحنه شد و خیلی شیک گفت
_سوتفاهم شده و اینطور که فکر می‌کنید نیست

با دهنی باز خیره به الوین و حرفاش بودم که صدای تهیونگ از پشتم آمد

_ببخشید خانم پارک بخاطره من به دردسر افتادید باید از اینجا برید من خونه دیگه براتون اجاره کردم اینجا امنیت نداره


+آخه من ....


_خانم پارک میدونم براتون سختی هایی داره ولی برای خودتون میگم من بازم تعدادی از بادیگارد ها رو فعلا تا وقتی قراره اینجا باشید برای مراقبت ازتون میزارم


بدون اینکه چیزی بگم حرفش رو تایید کردم که از خونه به همراه بادیگارد هاش بیرون رفت با بی‌حالی به سمت اتاق رفتم و دوباره دل به خواب سپردم *
دیدگاه ها (۱)

اگه میخایین فیکو ادامه ندم بگین نه لایک میکنین نه کامنت من ...

عکاس رال باز من P9با صدای الوین از خواب پاشدم امروز باید به ...

عکاس رال باز من P7 از شور و اشتیاق و عطشی که تو تنم تلنگر کر...

عکاس رال باز من P6 دستی که روشونم نسشت از خاطرات بیرون آمدم ...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳

بیب من برمیگردمپارت : 67_ جنی نگران نشو خودم تا یکی دوساعته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط