*تک پارتی*
*تک پارتی*
ا.ت ویو :
یک سالی میشد که من با کوک و تهیونگ ازدواج کرده بودم و واقعا دوستشون داشتم .
دانشگاهم تموم شد میخواستم برم خونه که جک یکی از همکلاسی هام جلوم رو گرفت
-سلام خوبی ا.ت میتونم شمارتو داشته باشم
+سلام خب برای چی
-هیچی همینجوری میخواستم داشته باشم
+ببخشید اما من نمیتونم شمارمو بدم بهت
-ام اوکی اشکالی ندارد فردا میبینمت
+اوکی
ته ویو:
ته :کوک بیا امروز خودمون بریم دنبال ا.ت
کوک .اوکی بریم
رسیدیم جلوی در دانشگاه که دیدیم ا.ت داره با یه پسر حرف میزنه
کوک.اون کدوم خریه
ته.نمیدونم
کوک. دیگه نباید بزاریم بره دانشگاه
ته .پسره گوشیش رو در آورده شماره ازش میخواد (خیلی عصبی )
کوک .بزار سوار بشه بعد باهاش حرف میزنیم ته پیاده نشو
ته .خب
ا.ت ویو :
دیدم با ماشین اومدن دنبالم با خوشحالی رفتم سوار ماشین شدم
+هوم چرا امروز اومدین دنبالم ها خبریه ؟
ته .خبرا که پیش شماست ا.ت خانم بریم عمارت باهات کار دارم
+چ...چیشدع
ته.خفه (داد )
کوک ویو :
ته خیلی روی ا.ت حساس بود و میتونستم بفهمم این کاراش ا.ت رو چقد اذیت میکنه منم خیلی از دستش ناراحت بودم اما ته داشت زیادهروی میکرد رسیدیم عمارت
ویو راوی :
ته میخواست دست ا.ت رو بگیره محکم که کوک نذاشت
کوک .تهیونگ آروم باش منم عصبانیم اما اون کاری نکرده باید تنبیه بشه اما نه اینجوری خب
ته .کوک بورو کنار
کوک.توبورو تو یکم بورو اتاق آروم شو بعدش بیا حرف میزنیم تنبیهشم خواستی بکنی بکن و نه اینجوری
ته .باشه ،من میرم خودت بیارش
کوک....
(درخواستی )
حمایت پلیز 🌑
ا.ت ویو :
یک سالی میشد که من با کوک و تهیونگ ازدواج کرده بودم و واقعا دوستشون داشتم .
دانشگاهم تموم شد میخواستم برم خونه که جک یکی از همکلاسی هام جلوم رو گرفت
-سلام خوبی ا.ت میتونم شمارتو داشته باشم
+سلام خب برای چی
-هیچی همینجوری میخواستم داشته باشم
+ببخشید اما من نمیتونم شمارمو بدم بهت
-ام اوکی اشکالی ندارد فردا میبینمت
+اوکی
ته ویو:
ته :کوک بیا امروز خودمون بریم دنبال ا.ت
کوک .اوکی بریم
رسیدیم جلوی در دانشگاه که دیدیم ا.ت داره با یه پسر حرف میزنه
کوک.اون کدوم خریه
ته.نمیدونم
کوک. دیگه نباید بزاریم بره دانشگاه
ته .پسره گوشیش رو در آورده شماره ازش میخواد (خیلی عصبی )
کوک .بزار سوار بشه بعد باهاش حرف میزنیم ته پیاده نشو
ته .خب
ا.ت ویو :
دیدم با ماشین اومدن دنبالم با خوشحالی رفتم سوار ماشین شدم
+هوم چرا امروز اومدین دنبالم ها خبریه ؟
ته .خبرا که پیش شماست ا.ت خانم بریم عمارت باهات کار دارم
+چ...چیشدع
ته.خفه (داد )
کوک ویو :
ته خیلی روی ا.ت حساس بود و میتونستم بفهمم این کاراش ا.ت رو چقد اذیت میکنه منم خیلی از دستش ناراحت بودم اما ته داشت زیادهروی میکرد رسیدیم عمارت
ویو راوی :
ته میخواست دست ا.ت رو بگیره محکم که کوک نذاشت
کوک .تهیونگ آروم باش منم عصبانیم اما اون کاری نکرده باید تنبیه بشه اما نه اینجوری خب
ته .کوک بورو کنار
کوک.توبورو تو یکم بورو اتاق آروم شو بعدش بیا حرف میزنیم تنبیهشم خواستی بکنی بکن و نه اینجوری
ته .باشه ،من میرم خودت بیارش
کوک....
(درخواستی )
حمایت پلیز 🌑
۷.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.