دیشب خدا باز هم لطف کرد فرصتی مهیا شد با پولی که دوستان ل

دیشب خدا باز هم لطف کرد فرصتی مهیا شد با پولی که دوستان لطف دارن اعتماد دارن برای ما واریز میکنن
چندتا سینی غذا از رستوران تهیه کردیم و بردیم برای 4 خانواده بی سرپرست
یک صحنه ای خیلی توجه من را جلب کرد
یکی از خانواده ها جمعیشتون زیاد بود ما دوتا سینی پلو و مرغ بهشون دادیم متوجه شدم در همین حین که داشتیم سوار ماشین می شدیم دور می شدیم مادر بچه ها یکی از سینی ها را زد زیر چادرش و برد جای. من کنجکاو شدم ببینم چکار داره میکنه
به دوستم گفتم منتظر بمون ببینم این خانمه چکار میکنه
وقتی برگشت جلوش گرفتم گفتم که ما این غذا را به تعداد بچه ها آوردیم شما کجا بردی غذا را دادی
اگر هم زیاد بود میذاشتی برای افطار فردا
گفت ما با یه دونه سینی غذا سیر میشیم
منتها آخر کوچه که بیابونه دو سه تا کارتن خواب زندگی میکنن این طفلیا هیچ وقت غذای گرم گیرشون نمیاد این سینی غذا را بردم بهشون دادم که منم با بدون عذاب وجدان بتونم غذا بخورم!