دختر چشم بلوری
#دختر_چشم_بلوری
Part 4
+چرا انقدر خوبی میکنی
_بده کمکت کردم
+نمیخوام کمکم کنی. اینو بفهم راحتم بزار
_معلومه خوشت میاد کسی مزاحمت بشه
+(یکی زد تو گوش جی هو) خفه شو حرف دهنتو بفهم
_من...
+تو چی چرا راحتم نمیزاری(داد)
بعدش دان بی رفت و جی هو عذاب وجدان گرفت سوار ماشین شد و رفت خونه لباساش رو عوض کرد دراز کشید و چشماش سنگین شد خوابش برد
ویو دان بی
رفتم خونه لباسام رو عوض کردم خونه تمیز کردم و خواستم غذا اماده کنم که دیدم یخاچال خالیه سریع لباس پوشیدم رفتم بیرون واسه خرید وسایل واسه خونه رفتم سوپر مارکت ولی وقتی رفتم داخل جی هو رو دیدم اون اینجا چیکار میکنه سریع وسایل برداشتم حساب کردم رفتم اما گوشیم زنگ خورد جواب دادم
+بله
_سلام بلوری
+شمارمو از کجا اوردی
_حالا، چرا فرار کردی
+حوصلتو ندارم(قطع کرد)
رفتم خونه وسایل گذاشتم لباس رو عوض کردم نودل رو اماده کردم و فیلم گذاشتم خوردم رفتم درس یکم خوندم بعدش رفت داخل رختخواب همش داشتم به جی هو فکر میکردم چرا حس میکنم تنفرم داره تبدیل به عشق میشه اما نمیشه من از اون نباید خوشم بیاد بعدش خوابیدم
ادامه دارد.......
Part 4
+چرا انقدر خوبی میکنی
_بده کمکت کردم
+نمیخوام کمکم کنی. اینو بفهم راحتم بزار
_معلومه خوشت میاد کسی مزاحمت بشه
+(یکی زد تو گوش جی هو) خفه شو حرف دهنتو بفهم
_من...
+تو چی چرا راحتم نمیزاری(داد)
بعدش دان بی رفت و جی هو عذاب وجدان گرفت سوار ماشین شد و رفت خونه لباساش رو عوض کرد دراز کشید و چشماش سنگین شد خوابش برد
ویو دان بی
رفتم خونه لباسام رو عوض کردم خونه تمیز کردم و خواستم غذا اماده کنم که دیدم یخاچال خالیه سریع لباس پوشیدم رفتم بیرون واسه خرید وسایل واسه خونه رفتم سوپر مارکت ولی وقتی رفتم داخل جی هو رو دیدم اون اینجا چیکار میکنه سریع وسایل برداشتم حساب کردم رفتم اما گوشیم زنگ خورد جواب دادم
+بله
_سلام بلوری
+شمارمو از کجا اوردی
_حالا، چرا فرار کردی
+حوصلتو ندارم(قطع کرد)
رفتم خونه وسایل گذاشتم لباس رو عوض کردم نودل رو اماده کردم و فیلم گذاشتم خوردم رفتم درس یکم خوندم بعدش رفت داخل رختخواب همش داشتم به جی هو فکر میکردم چرا حس میکنم تنفرم داره تبدیل به عشق میشه اما نمیشه من از اون نباید خوشم بیاد بعدش خوابیدم
ادامه دارد.......
۵۲۲
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.