فیک ددی مافیایی من

فیک : ددی مافیایی من

پارت : ۷

تهیونگ : خـ خب برو اماده شو تا بریم

جیا : باشه ( لبخند)

جیا ویو :

رفتم داخله اتاقم که لباس پیدا کنم و چون نزدیکه بهار بود و هوا یه زره گرم بود یه نیم تنه با دامن پوشیدم یزره باز بود ولی خب الان نمیشه لباسه بسته پوشید چون هوا گرمه و رفتم پایین که نگاه هایه خیره ای رو رویه خودم حس کردم ولی خب بهش محل ندادم

جیا : خب بچه ها بریم؟

جیمین و کوک : اره

تهیونگ : ا، اره ولی خب لباست یه زره باز نیست؟

جیا : اوهوم ولی خب مشکلش چیه؟

تهیونگ : اوففففففف خب باشه بیاید بریم

جیا، کوک و جیمین : عرررررررررر شهربازی ما داریم میایم ( با جیغ و داد دارن میگن)

تهیونگ : ارومتر پرده گوشام پاره شد

جیا، کوک و جیمین : باشه ( با قیافه کیوت)

تهیونگ : به خدا که شما فقط دو سه سالتونه

تهیونگ : اوففففف حالا بیاید بریم
( پرشه زمانی به بعد از رسیدن به شهربازی)

جیا : عررررررر چه بازیایه باحالی داره اینجا 🤩

کوک و جیمین : اره عررررر بیاید بریم ترن هوایی 🤩

جیا : اره بریممممممممممم

تهیونگ : اصلا فکرشم نکنید

جیا، جیمین و کوک : لدفا 🥺🥺

تهیونگ : نه

جیا : یاااا تو میترسی؟

تهیونگ : نــ نه اصلا!

جیا : خب اگه نمیترسی بیا بریم

تهیونگ : خب باشه

( معلوم بود که میترسید پس رفتم کنارش دستشو گرفتم و گفتم)

جیا : یاااا تهیونگااا نترس
اگه بترسی من کنارتم و دستتو میگیرم

تهیونگ : با، باشه

( نوبته ما شد رفتیم و نشستیمــــ


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه ها (۱)

فیک : ددی مافیایی من پارت : ۸جیا ویو : رفتیم نشستیم و من...

فردا کاره نیمه تماممو تمام میکنم 🗿

فیک : ددی مافیایی من پارت : ۶ جیا ویو : با صدا زدنایه کسی...

فیک : ددی مافیایی من پارت : ۵( ادامه مکالمه تهیونگ و هیونج...

چرا حرف منو باور نمیکنی

the other side of the world

the other side of the world

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط