گردیده از پیکر جدا شاخۀ یاسم

گردیـده از پیکـر جـدا شاخـۀ یاسم
افتاده بر روی زمیـن دست عباسم
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل

عباس من!عباس من!چشم خود واکن
بـــار دگـــر حمـــایت از آل طـاهـــا کـن
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل

سقای آل فاطمه! از چه بی‌تابی؟
کنـــار نهـــر علقمــه تشنـــۀ آبــی
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل

با جام خالی کودکان دیده در راه‌اند
تنهـا تـو را تنهـا تو را از تو می‌خواهند
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل

من بین دشمن مانده‌ام بی‌کس تنها
تو غـرق خـون افتاده‌ای بین دشمن‌ها
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل

وقتی که دست از پیکرت بر زمین افتاد
ذریــۀ زهــرا شدنـد جملـه دشمـن‌شاد
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل

سقای بی‌دست و سرم! آه و واویلا
برخیـز و رو کــن در حــرم آه و واویلا
یـا اخـا العباس یــا ابوفاضـــل
دیدگاه ها (۱)

مـــاه انجمــن نــدیــده اسـت بـه زیبـــایی تودل بَــــــرد ...

تاسوعا، در کلام امام صادق علیه السلام...▪ ️امام صادق علیه ال...

بگو هنوز برایت کمی توان ماندهبگو هنوز برایِ حسین جان ماندهفق...

خواهم که بوسه ات زنم امانمیشودجایی برای بوسه که پیدا نمیشود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط