دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای !
ماه من ، آفت دل ، فتنه ی جانها شده ای !

پشت ها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان
تا تو درگلشن خوبی گل یکتا شده ای

خوبی و دلبری و حسن , حسابی دارد
بی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای ؟

حیف و صدحیف که بااینهمه زیبایی و لطف
عشق بگذاشته اندر پی سودا شده ای

شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگر خاطر شیدا شده ای

بین امواج مهت رقص کنان می بینم
لطف را بین ،که به شیرینی رویا شده ای

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم .
نازنینا ، تو چرا بی خبر از ما شده ای ؟

#شهریار
دیدگاه ها ()

حیاط خانهٔ ما تنهاست حیاط خانهٔ ما در انتظار بارش یک ابر ناش...

ناله ها کردم در این کوه که فرهاد نکرد .

در عشق جنونی است که تدبیر ندارددیوانه ی این ‌بادیه زنجیر ندا...

می روم ، اما نمی پرسم ز خویشره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟بوس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط