در عشق جنونی است که تدبیر ندارد

در عشق جنونی است که تدبیر ندارد
دیوانه ی این ‌بادیه زنجیر ندارد

ناصح ! منم آن‌سوخته ی عشق که هرگز
در من سخن سرد تو تأثیر ندارد

بی سوز محبت نشوی محرم اسرار
داغی که مرا سوخته تفسیر ندارد

وصفت چه نویسم که ملامت نکند عشق ؟
حُسن تو خیالی است که تصویر ندارد

در حلقه ی آنان که محبت نشناسند
"بارق" به جز از عشق تو تقصیر ندارد


#محمدحسن_بارق_شفیعی
دیدگاه ها (۱)

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای !ماه من ، آفت دل ، فتنه ی ...

حیاط خانهٔ ما تنهاست حیاط خانهٔ ما در انتظار بارش یک ابر ناش...

می روم ، اما نمی پرسم ز خویشره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟بوس...

گاهی آدم ها، عاشق هم نیستند. عاشق حس عاشقانگی اند. دلتنگ لحظ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط