توی فرودگاه یه سالن بزرگ بود

توی فرودگاه یه سالن بزرگ بود
یه شیشه بزرگ قدی مسافر هارو از همراهاشون جدا میکرد.
رفتم نزدیک انقدر نزدیک که بینیم تقریبا چسبیده بود به شیشه
با دقت همه جاشو نگاه کردم ، سالم سالم بود .
بدون اینکه برگردم و بهش نگاه کنم ، گفتم: عجیبه ...
حتی یه ترک کوچیک هم روش نیست .
گفت :چی ؟! یعنی چی ؟ مگه باید ترک داشته باشه ؟!

گفتم: نمیدونم ... ولی من اگه هر روز این همه آدمو میدیدم
که دارن از هم جدا میشن و از این به بعد قراره هرکدوم
یه گوشه این دنیا دلتنگ هم باشن ، حتما ترک میخوردم .
.
#عکس_نوشته#تکست_ناب #خاصترین #پروفایل #پروفایل_پسرانه #پروفایل_دخترانه#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید
.
👤 @0omahdio0
دیدگاه ها (۶)

آدمای عصبی مهربون ترین قلب ها رو دارند...♥️‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎...

امید را برای روزهای بد ساخته اندو چراغ را برای تاریکی....#عک...

ستاره ای که به دنبال خاموشی استآتشی که در انتظار نابودی استم...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

پارت دوم رمان عشق اجباری

#why_himpart:88آروم چشامو باز کردم و به کنارم نگاه کردم.جونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط