اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا می کرد، می دیدم که بعد نم
اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد، میدیدم که بعد نماز از خدا، طلب شهادت میکند. نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند،نماز شبش ترک نمیشد، دیگر تحمل نکردم .
🔰 یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم:«تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی،شهید میشی» حتی جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم. اما چیزی نمیگفت. دیگر هم نماز شب نخواند. پرسیدم:«چرا دیگر نماز شب نمیخوانی؟»
🔰 خندید و گفت:«کاریو که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو برام از عمل مستحبی مهم تره، اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره.» بعد از مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد.
🔰 پرسیدم:«دیگه دوست نداری شهید بشی؟» گفت:«چرا. ولی براش دعا نمیکنم. چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم.» گفتم:«حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟» لبخندی زد و گفت:«مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟»
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_مرتضی_حسینپور
(حسین قمی) #مدافع_سبزحرم
🔰 یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم:«تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی،شهید میشی» حتی جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم. اما چیزی نمیگفت. دیگر هم نماز شب نخواند. پرسیدم:«چرا دیگر نماز شب نمیخوانی؟»
🔰 خندید و گفت:«کاریو که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو برام از عمل مستحبی مهم تره، اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره.» بعد از مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد.
🔰 پرسیدم:«دیگه دوست نداری شهید بشی؟» گفت:«چرا. ولی براش دعا نمیکنم. چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم.» گفتم:«حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟» لبخندی زد و گفت:«مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟»
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_مرتضی_حسینپور
(حسین قمی) #مدافع_سبزحرم
۹۳۴
۱۴ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.