دلم یک فنجان شعر میخواهد

دلم یک فنجان شعر میخواهد 

کنار تو ،

میان موسیقی دریا .

خیره به مهربانی چشمانی که 

کودکی اش را آرزو میکرد .

کاش آن شب 

دستانت را رها نکرده و 

به جاده نمی سپردمت .

که این چنین 

ثانیه های پرحسرت را 

کنار خیالت دراز بکشم 

و از تلخی تمام چای ها 

گلایه کنم ...
دیدگاه ها (۵)

#مردانگی یعنیاگر زنی خواست...سرش را بر شانه ات بگذاردببینی ط...

صدایت را که نمی شنومسراغ آمدنت را از دلم می گیرمهر چه برگهای...

نفسم دست تو بوده به کجایش بردی؟این دلم دست تو بوده به کجایش ...

‏‎بید مجنون، زیر بال خود، پناهم داده بود!در حریم خلوتی جان ب...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط