نیمه شب بود..
نیمه شب بود..
مرد جوون به سمت میز پیانوش میره...
شروع به دست کشیدن روی کلاویه های پیانو می کنه...
با تموم قدرت شروع به نواختن می کنه...
شیاطین وقتی که پیانو می نواخت دیده می شدن...
با صدای نواخته شدن پیانو می رقصیدن و آواز می خوندن...
فضای اطراف اون پر از ارواح خبیث بود...
دست از نواختن بر می داره...
_کاری که دوست داری انجام بده..تا از حقیقت عالم اطرافت خبردار بشی..
مرد جوون به سمت میز پیانوش میره...
شروع به دست کشیدن روی کلاویه های پیانو می کنه...
با تموم قدرت شروع به نواختن می کنه...
شیاطین وقتی که پیانو می نواخت دیده می شدن...
با صدای نواخته شدن پیانو می رقصیدن و آواز می خوندن...
فضای اطراف اون پر از ارواح خبیث بود...
دست از نواختن بر می داره...
_کاری که دوست داری انجام بده..تا از حقیقت عالم اطرافت خبردار بشی..
۷.۲k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.