و باز شب شد

و باز شب شد
عطر نفس های تو پَخش
به سَر تا پایِ من اَفکَند
ستاره مَست، خاموش شد
باد تکانی داد و سَمتِ آغوشِ
تو سوقَم داد، تبِ اندامِ تَنَم
شُعله کشید بَر بدنت روشَن شد.
دیدگاه ها (۱)

ما آدم ها همیشه خوب را برای یافتن خوبترین رها میکنیم ...غافل...

چکار کنمبا دست هايى کههربار مى خواهم بگيرمشاندر شلوغى يک اتو...

قهر و آشتی که نباشدباید به آن رابطه شک کرد!باید قهری باشد تا...

دوست دارم نرو دوست دارم بفهم دوست دارم بمونمن عاشق ِ توئمتو ...

بهار و خاکستر

بهار و خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط