او که از چشمان خیسش اشک جاری می کند

او که از چشمان خیسش، اشک جاری می کند

خوب می داند که دل را اشک، یاری می کند

جمعه ها باز آ، ببین سیلاب چشم عاشقان

باغ دل را اشک هاشان آبیاری می کند

غم نباشد عاشقی را چون تهی شد جام می

اشک با لبهای تشنه، می گساری می کند

چشم را بگشا ببینی راز اشک و انتظار

اشک هم با نام مولا رازداری می کند
دیدگاه ها (۱)

عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیستچون ذاتاً آفتاب، به مردم ب...

ای بار هرچه درد جهان روی شانه اتجانـــم فــــدای راز ونیــــ...

خبر دارم که روزی از دل آیینه می آیینماز سبز تا برپا شود، آدی...

سلام ای یادگار ال یاسین .سلام ای روح پیغمبر سلام ای جان بی ب...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط