فصل دوم سونیک و دوستان
فصل دوم: سونیک و دوستان
در همان لحظه، سونیک همراه امی و تیلز در شهر بودند. امی، با چکش معروفش، مشغول تمرین بود و زیر لب غر میزد:
«سونیک! تو هیچ وقت جدی نمیگیری! باید آماده باشیم.»
سونیک با لبخندی مطمئن جواب داد:
«اگه چیزی شد، من با سرعت حلش میکنم. نگران نباش.»
اما درست وقتی که صدای خندهاش پیچید، زمین لرزید و تصویر آسمان ترک خورد. تیلز با نگرانی مانیتورش را نگاه کرد:
«سونیک! انرژی ناشناخته داره از محل مستر امرالد منتشر میشه. باید سریع بریم اونجا!»
---
در همان لحظه، سونیک همراه امی و تیلز در شهر بودند. امی، با چکش معروفش، مشغول تمرین بود و زیر لب غر میزد:
«سونیک! تو هیچ وقت جدی نمیگیری! باید آماده باشیم.»
سونیک با لبخندی مطمئن جواب داد:
«اگه چیزی شد، من با سرعت حلش میکنم. نگران نباش.»
اما درست وقتی که صدای خندهاش پیچید، زمین لرزید و تصویر آسمان ترک خورد. تیلز با نگرانی مانیتورش را نگاه کرد:
«سونیک! انرژی ناشناخته داره از محل مستر امرالد منتشر میشه. باید سریع بریم اونجا!»
---
- ۷۴۶
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط