نمیخوام از تنهایی این مادر پسر بگم
نمیخوام از تنهایی این مادر پسر بگم
نمیخوام بگم که خیلی غریبانه نشستن رو زمین و منتظر
نمیخوام بگم زیر آفتاب
نمیخوام بگم فلان و فلان
به خداوندی خدا دلم آتیش گرفت از اون بچه ای که خیلی عادی نشسته اصلا نمی دونه چه خبره
تا چند دقیقه دیگه برگه نابودی آرزوهاش مهر تایید میخوره با رفتن پدر
شاید دیشب با پدرش حرف زده بود
کاش جوری بود میشد احساس رو قلم آورد
دارم میمیرم.
#پاسدار
#سپاه
نمیخوام بگم که خیلی غریبانه نشستن رو زمین و منتظر
نمیخوام بگم زیر آفتاب
نمیخوام بگم فلان و فلان
به خداوندی خدا دلم آتیش گرفت از اون بچه ای که خیلی عادی نشسته اصلا نمی دونه چه خبره
تا چند دقیقه دیگه برگه نابودی آرزوهاش مهر تایید میخوره با رفتن پدر
شاید دیشب با پدرش حرف زده بود
کاش جوری بود میشد احساس رو قلم آورد
دارم میمیرم.
#پاسدار
#سپاه
۱.۴k
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.