آره

آره،
داشتَم میگُفتَم
"دِلتَنگی خیلی وَحشیه .."
مَکان و زَمان نمیشناسه ..
یِهو وَسَطِ یه روزِ خوب یا یه روزِ شُلوغ ،
وَسَطِ بَلبشویِ یه دَعوا ،
موقعِ رَد شُدَن از خیابون ،
تو پاساژ وَسَطِ خَرید،
تو صَفِ نونوایی،
وَسَطِ جَشنِ فارِغ‌التَحصيلی ،
شبِ عید،
میونِ شُلوغیِ مِترو ،
سَرِ جَلسه‌یِ اِمتَحان ،
حَتّی وَسَطِ وا نَفَسایِ قیامَت چَنگ میزَنه تو گَلوت و تویی که مات و مَبهوت تو چِشاش نِگاه میکُنی وَ خُشکت میزنه ..
حَتّی به این فِکر هَم نِمیکنی که این لامُروّت از کُجا پِیداش شُد ..
فَقَط غَرق میشی و غَرق میشی ..
چی میگُفتَم ..؟!
آره داشتَم میگُفتَم،
"دِلتَنگی خیلی وَحشیه دِلبَر":)🖤🥀'

#دلتنگی 💔
دیدگاه ها (۶)

اونقدر پرم که می تونم ساعت ها حرف بزنم و اونقدر خسته که حوصل...

ࡅߺ߳و زࡅْْܥ‌ࡏަࡅ࡙ܘ ܩࡅْْܨ ࡅ࡙اܥ‌ࡅߺ߳ࡉ ࡅ߲اࡄ݅ܘ🤍⛓🥂

غمتون‌کم:)💛خسرو شکیبایی یه دیالوگ داره که میگه :نمی دونم کی ...

#کپشن‌خاص دیگه برام مهم نیست.کی بمونه،کی بره،کی میخواد باشه،...

پارت اولو خیلی طولانی گذاشتم شروع رمان :اگه طُ نباشی یکی د...

معشوقه دشمنP²⁰توی اتاقش نشسته بود و با گوشیش ور می‌رفت.روی م...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط