بخوام درست توصیفش کنم
بخوام درست توصیفش کنم
لعنتی خود پاییز بود
همون چند سال پیش برای اولین باری که دیدمش اونقد صورتش معصوم و قشنگ بود که
مهرش عین یه برگ افتاد تو دلم
وقتی میخندید عین بارون تو آبان
عشقش میبارید تو قلبم
گرم بود و بامعرفت،
گاهی وقتا هم شیطون و آتیش پاره!
آذر که میگن خودش بود
لعنتی موهاش،موهاش..
مشکی و بلند
خود خود شب یلدا!
با همین سه تا فصل خودش دل ما رو که برد
چند سال و چند تا بهار و تابستون و زمستون گذشت اما
الانم که نگاش میکنم همونه
هنوزم بعد چند سال برام همون پاییز مونده
مهر مهر..
بارون آبان..
آتیش آذر..
شب موهاش
یلدای یلدا...
لعنتی خود پاییز بود
همون چند سال پیش برای اولین باری که دیدمش اونقد صورتش معصوم و قشنگ بود که
مهرش عین یه برگ افتاد تو دلم
وقتی میخندید عین بارون تو آبان
عشقش میبارید تو قلبم
گرم بود و بامعرفت،
گاهی وقتا هم شیطون و آتیش پاره!
آذر که میگن خودش بود
لعنتی موهاش،موهاش..
مشکی و بلند
خود خود شب یلدا!
با همین سه تا فصل خودش دل ما رو که برد
چند سال و چند تا بهار و تابستون و زمستون گذشت اما
الانم که نگاش میکنم همونه
هنوزم بعد چند سال برام همون پاییز مونده
مهر مهر..
بارون آبان..
آتیش آذر..
شب موهاش
یلدای یلدا...
۳.۶k
۳۰ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.