یکم به خودم اومدم دیدم که عه ا/ت بود چه ابرو ریزیی ازش خو
یکم به خودم اومدم دیدم که عه ا/ت بود چه ابرو ریزیی ازش خوشم میومد مامان باباهم که نبودن خدارو شکر ولی من که اینهمه زدمش چرا منو بغل کرده و هی میزنه رو کمرم، سرم رو بالا اوردم و بهش گفتم:
_:ببخشید...اخه فکر کردم یونگسوعی،من تورو دوس دارم اصن فکرش رو نمیکردم که دارم بجای یونگسو دختر مورد علاقم رو میزنم واقعا....
هنوز حرفم تموم نشد که گفت:
+:اشکال نداره کوک.. اشکال نداره، به هرحال ازش ناراحتی،وایسا چی گفتی؟ گفتی من دختر مورد علاقت عم؟
_:اره،عه لو دادمش که!
+:ولی خدا...
حرفم تموم نشد که منو بوسید...
(یک ماه بعد)
( مامان ا/ت؛ بابای ا/ت&)
؛:دخترم بیا غذا بخوریم!
+:باشه ماملن!
؛ :به داداشت هم بگو بیاد!
+:باشههههه!
+:کوکم بیا بریم غذا بخپریم.
_:باشه بیبم.....
پایان
_:ببخشید...اخه فکر کردم یونگسوعی،من تورو دوس دارم اصن فکرش رو نمیکردم که دارم بجای یونگسو دختر مورد علاقم رو میزنم واقعا....
هنوز حرفم تموم نشد که گفت:
+:اشکال نداره کوک.. اشکال نداره، به هرحال ازش ناراحتی،وایسا چی گفتی؟ گفتی من دختر مورد علاقت عم؟
_:اره،عه لو دادمش که!
+:ولی خدا...
حرفم تموم نشد که منو بوسید...
(یک ماه بعد)
( مامان ا/ت؛ بابای ا/ت&)
؛:دخترم بیا غذا بخوریم!
+:باشه ماملن!
؛ :به داداشت هم بگو بیاد!
+:باشههههه!
+:کوکم بیا بریم غذا بخپریم.
_:باشه بیبم.....
پایان
۳.۵k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.