رمان نفرت عشق
رمان نفرت عشق
پارت ۲۵
نیکا: عرررررر
دیانا😐
ارسلان : چی میگه؟
دیانا: داره عر عر میکنه😐💔
ارسلان: عا مثل خودت😐😂
دیانا: ارسلانننننن😒
ارسلان😐😂
نیکا: پاشید بیاید خونه ما
دیانا: واسه چی؟
ارسلان: چی میگه؟
دیانا: میگه بیاید خونه ما
ارسلان: باز کی گمشده؟😐😂
دیانا😂😐
نیکا: زهر مار نخند بیاید باشه؟
دیانا: اوکی برای چی؟
نیکا: هیچ بابا همه بچه ها اینجان فقط جای شما کمه بیاید خونه ما دور هم باشیم
دیانا: اوکی الان راه میوفتیم
نیکا: پس منتظریم
بای
دیانا: بای
گوشی قطع شد
دیانا: ارسلان
ارسلان: جانم؟
دیانا: اماده شو بریم خونه نیکا
ارسلان: باشه حالا واسه چی بریم؟
دیانا: همه بچه ها اونجا ماهم بریم چه اشکالی داره؟
ارسلان: باشه
دیانا : من که امادم
ارسلان: من که اماده نیستم😐
دیانا: میخای امادت کنم😒💔
ارسلان: نه الان میرم لباس میپوشم میام غلط کردم😐💔😂
دیانا😐😂
ارسلان رف اتاق لباساشو بپوشه
دیانا: ارسلان کیف منم بیار از رو کمد
ارسلان: باشه
#ارسلان
یک لباس هودی سفید
بایک شلوار اسلش مشکی
پوشیدمخودمو تو اینه دیدم
به قول نیکا یک تیپ دختر کش زده بودم
از اتاق اومدم بیرون
ارسلان: چطورم خوشگل شدم؟
پارت ۲۵
نیکا: عرررررر
دیانا😐
ارسلان : چی میگه؟
دیانا: داره عر عر میکنه😐💔
ارسلان: عا مثل خودت😐😂
دیانا: ارسلانننننن😒
ارسلان😐😂
نیکا: پاشید بیاید خونه ما
دیانا: واسه چی؟
ارسلان: چی میگه؟
دیانا: میگه بیاید خونه ما
ارسلان: باز کی گمشده؟😐😂
دیانا😂😐
نیکا: زهر مار نخند بیاید باشه؟
دیانا: اوکی برای چی؟
نیکا: هیچ بابا همه بچه ها اینجان فقط جای شما کمه بیاید خونه ما دور هم باشیم
دیانا: اوکی الان راه میوفتیم
نیکا: پس منتظریم
بای
دیانا: بای
گوشی قطع شد
دیانا: ارسلان
ارسلان: جانم؟
دیانا: اماده شو بریم خونه نیکا
ارسلان: باشه حالا واسه چی بریم؟
دیانا: همه بچه ها اونجا ماهم بریم چه اشکالی داره؟
ارسلان: باشه
دیانا : من که امادم
ارسلان: من که اماده نیستم😐
دیانا: میخای امادت کنم😒💔
ارسلان: نه الان میرم لباس میپوشم میام غلط کردم😐💔😂
دیانا😐😂
ارسلان رف اتاق لباساشو بپوشه
دیانا: ارسلان کیف منم بیار از رو کمد
ارسلان: باشه
#ارسلان
یک لباس هودی سفید
بایک شلوار اسلش مشکی
پوشیدمخودمو تو اینه دیدم
به قول نیکا یک تیپ دختر کش زده بودم
از اتاق اومدم بیرون
ارسلان: چطورم خوشگل شدم؟
۶۴.۲k
۲۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.