بهار آمده است

بهار آمده است
باید خدا را بردارم
بگذارم در کوله پشتی،
ببرم یک گوشه ی دنج،تنهایی...
یکی یکی آرزوهایتان را بگویم
بعد در چشمانش خیره شوم،بگویم:
از فکرت هم بیرون بینداز که من
دستِ خالی از اینجا می روم،
من می دانم تو تمامِ آرزوها را براورده می کنی
اما
بیرونِ این چهارگوشِ تنهایی من و تو
خیلی ها دارند خدایی می کنند
می دانی که چه می گویم ؟
دل می شکنند و آخرش می گویند
عزیزم! خدا نخواست
دل خوش می کنند و میانه ی راه می گویند:
خدا دلت را خوش کند من که بنده ای بیش نیستم !
و می روند
و می شکنند
من که می دانم تو همه ی این ها را می دانی
من که می دانم بغضت از برایِ بی وفایی من و همه ی من هاست
اما تو بیا و خدایی کن
و کوله پشتیِ مرا
پر کن از آرزوهایِ زیبایشان
بهار آمده است
خدایا !

#عادل_دانتیسم
دیدگاه ها (۲۵)

من که ندیده امزنی عاشق شودو جز دوست داشتنچیز دیگری را به زبا...

💞 جانـــم کــه 💞 تـو باشـــــی 💞 جان به لب شدن 💞 چه عالمــــ...

اینکه در قلب منی تکرار میخواهد مگر..؟عاشق باران شدن اصرار می...

همیشہ پای یک "قرمز"در میان استقرمزمیتواند رُژِ لب من باشد،یا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط